مقصد اول: اوامر/ فصل 4: مقدمه واجب/مرحله1: بیان چهار امر/امر اول: تبیین عنوان و موضوع
فصلٌ فی مقدمة الواجب، ص129[1]
گفتیم مرحوم آخوند بعد از بیان سیزده امر در مقدمه کفایه وارد مقاصد و مسائل اصلی علم اصول شدند که ضمن هشت مقصد آنها را دستهبندی کردهاند. در فصل اول که مبحث اوامر است سیزده فصل دارند، سه فصل یعنی ماده امر، صیغه امر و إجزاء تمام شد.
فصل چهارم: مقدمه واجب
در این فصل که حدود پنجاه صفحه است مرحوم آخوند مطالب مهمی درباره مقدمه واجب ضمن پنج مرحله بیان میفرمایند. البته در این فصل صرفا به اثبات وجوب مقدمه واجب نمیپردازند که اشکال شود حکمش کاملا روشن است چرا بیش از بیست جلسه از آن بحث کنیم بلکه عنوان مقدمه واجب در واقع دروازه ورود به بحث از نکات مهم و پر ثمر فقهی فتوایی است مانند مقدمه موصلة، شرط متأخر، امکان واجب معلّق و امثال اینها. بیش از نود در صد مطالب این فصل مربوط به مرحله اول است که همین نکات ضروری در آن مورد بحث قرار میگیرد. اما عناوین این مراحل پنجگانه چنین است:
مرحله اول: بیان چهار امر. (بیشترین و مهمترین مطالب در این مرحله بیان میشود)
مرحله دوم: ذکر ثمره بحث مقدمه واجب.
مرحله سوم: تأسیس اصل در مسأله.
مرحله چهارم: ذکر اقوال و أدله و تنقیح مدعا و دلیل خودشان.
مرحله پنجم: بحث از مقدمه حرام، مستحب و مکروه.
مرحله اول: بیان چهار امر
مرحوم آخوند میفرمایند قبل از اینکه به اصل بحث از مقدمه واجب که در مراحل دوم تا پنجم به صورت مختصر خواهد آمد بپردازند، چهار امر را بررسی میکنند:
امر اول: عنوان و موضوع بحث
در این امر به دو نکته اشاره میکنند:
نکته اول: عنوان بحث: ملازمه بین وجوب شیء و وجوب مقدمهاش
بارها در کتب اصولی خواندهایم که در علم فقه از عوارض فعل مکلف بحث میکنیم زیرا هر فعلی که از مکلف سر بزند یکی از احکام خمسه تکلیفیه بر آن منطبق است. پس بحث از وجوب یک فعل، بحث فقهی است اما در علم اصول از قواعدی بحث میکنیم که کبرا برای استنباط حکم شرعی قرار میگیرد. در امر اول از امور سیزدهگانه مقدمه کفایه در تعریف علم اصول خواندیم که: "صناعة یعرف بها القواعد التی یمکن أن تقع فی طریق استنباط الأحکام أو التی ینتهی الیها فی مقام العمل".
میفرمایند بعضی از اصولیان عنوان بحث مقدمه واجب را به گونهای انتخاب کردهاند که مناسب مسأله فقهی است نه اصولی. مثل این عنوان که: "فی وجوب ما لایتمّ الواجب الا به"[2] در حالی که بحث مقدمه واجب یک بحث فقهی نیست که استطرادا در اصول مطرح شده باشد. با دقت در مبحث مقدمه واجب روشن میشود که اگر اینگونه عنوان بزنیم که: "البحث عن الملازمه بین وجوب الشیء و بین وجوب مقدمته" بحث از ملازمه مذکور یک بحث اصولی خواهد بود.
وقتی از وجود ملازمه بحث کنیم، نتیجه این بحث در طریق استنباط حکم شرعی قرار میگیرد به این بیان که: صغری: الحج واجبٌ (حکم شرعی) کبری: کلُّ واجبٍ، تجب مقدمته. (ملازمه اصولی) نتیجه: الحج تجب مقدمته.
نکته دوم: مقدمه واجب از ملازمات عقلیه است
بعد از اینکه در نکته اول توضیح دادند بحث مقدمه واجب یک بحث اصولی است باید به این نکته بپردازند که در کدام یک از مباحث چهارگانه اصولی از آن بحث نمود؟ در مباحث الفاظ، یا ملازمات عقلیه یا حُجج یا اصول عملیه؟ (مرحوم مظفر بحث مقدمه واجب را در مقصد ملازمات عقلیه ذیل غیر مستقلات عقلیه آوردهاند)
مرحوم صاحب معالم از ظاهر کلامشان[3] چنین برداشت میشود که مقدمه واجب را از مباحث الفاظ میدانند به دو جهت:
یکم: فرمودهاند مقدمه واجب وجوب شرعی ندارد زیرا اگر وجوب ذی المقدمه بخواهد دلالت کند بر وجوب مقدمه، این دلالت باید به یکی از دلالات ثلاث یعنی دلالت مطابقی یا التزامی یا تضمنی باشد و در أدله شرعیه هیچ دلالتی بر وجوب مقدمه وجود ندارد. این دلالات ثلاث هم دلالات لفظیه هستند پس از آن جهت که برای اثبات وجوب مقدمه به دنبال دلالات لفظیه رفتهاند معلوم میشود بحث مقدمه واجب را یک بحث لفظی بشمار میآوردهاند.[4]
دوم: این بحث را در مباحث الفاظ آوردهاند.
مرحوم آخوند میفرمایند بحث مقدمه واجب یک بحث عقلی است و از ملازمات عقلیّه است زیرا در حقیقت بحث از مقام ثبوت و اصل ملازمه است که آیا عقل بین وجوب شرعی یک شیء با وجوب شرعی مقدمهاش ملازمه میبیند یا خیر، نه از مقام اثبات که با پیش فرض گرفتن ملازمه بحث کنیم که این دلالت کدام یک از دلالات ثلاث است.
(سؤال: چرا خود مرحوم آخوند بحث مقدمه واجب را ذیل مبحث اوامر و در مباحث الفاظ ذکر کردهاند؟ جواب: به جهت مراعات مشی مشهور اصولیان علاوه بر اینکه با تقسیمبندی و مقاصدی که مرحوم آخوند برای مباحث اصولی در نظر گرفتهاند جایگاه دیگری برای بحث از مقدمه واجب مناسبتر نیست.)
[1]. جلسه 95 (شنبه، 1403.01.25)
[2]. مانند مرحوم ملا مهدی نراقی (متوفای 1209 ه ق) در أنیس المجتهدین فی علم الأصول، ج1، ص134: اختلف القوم فی وجوب ما لا یتمّ الواجب إلاّ به إذا کان مقدورا - و یعبّر عنه بمقدّمة الواجب - على أربعة أقوال.
و مرحوم محمد حسین قمی در توضیح القوانین، ص87: قوله دام ظله العالى اختلف الاصولیون فى ان الامر بالشیء یقتضى الخ یعنى اختلف القوم فى وجوب ما لا یتم الواجب إلاّ به و هو المعبّر عنه بمقدمة الواجب.
مرحوم کلانتر مقرّر مباحث مرحوم شیخ انصاری در مطارح الأنظار عنوان بحث را "القول فی وجوب مقدمة الواجب" مطرح کردهاند هر چند مرحوم شیخ انصاری به این نکته مرحوم آخوند کاملا توجه دارند و توضیح میدهند که بحث اصولی نباید صِبغة فقهی داشته باشد لذا باید از اقتضاء وجوب شیء برای وجوب مقدمهاش سخن گفت اما در مطارح الأنظار چنین عنوانی آمده است. مگر اینکه عنوان از شیخ انصاری نباشد.
[3]. معالم الدین و ملاذ المجتهدین، ص62: لیس لصیغة الأمر دلالة على إیجابه بواحدة من الثلاث ...
[4]. مرحوم حکیم در حقائق الأصول، ج1، ص216 میفرمایند: الفرق بین الدلالة الالتزامیة اللفظیة و بین اللزوم العقلی المدعى کونه محل النزاع أن الدلالة الالتزامیة یعتبر فیها إما اللزوم العرفی أو العقلی البیِّن بالمعنى الأخص بحیث یلزم من تصور الملزوم تصور اللازم و اللزوم العقلی فی کلام المصنف (ره) أعم من ذلک و من البین بالمعنى الأعم و هو ما یجب معه الحکم باللزوم عند تصور الطرفین و من غیر البیِّن و هو ما لا یکون کذلک.