خلاصه آراء مرحوم آخوند در مبحث صیغه امر کفایه الاصول
مباحث نُهگانه مرحوم آخوند در فصل دوم تمام شد. خلاصه این مباحث چنین بود که:
مبحث اول: معنای حقیقی صیغه امر إنشاء طلب به داعی بعث است و استعمال آن به سایر دواعی، مجاز است.
مبحث دوم: صیغه امر وضع شده در معنای وجوب یعنی معنای حقیقی صیغه امر، طلب وجوبی است.
مبحث سوم: دلالت جمله خبریه در مقام انشاء بر وجوب بالوضع است و
فی نفسه ظهور در وجوب دارد، البته با مقدمات حکمت هم میتوان دلالت جمله خبریه در مقام انشاء بر وجوب را ثابت نمود.
مبحث چهارم: چهار طریق دیگر مطرح شده برای اثبات ظهور صیغه امر در وجوب که هر چهار طریق اشکال دارد: 1. کثرت استعمال صیغه امر در وجوب. 2. غلبه وجودی معنای وجوب. 3. أکملیّت معنای وجوب. 4. مقدمات حکمت.
مبحث پنجم: اطلاق صیغه مقتضی تعبّدیّت است. یعنی اگر شارع تصریح به وجوب قصد قربت در یک عمل نداشت، عقل میگوید یقین به اشتغال ذمه به این واجب داری، اشتغال یقینی یستدعی الفراغ الیقینی لذا به گونهای باید امتثال کنی که یقین به فراغ ذمه پیدا کنی، پس باید این واجب را با قصد امتثال امر انجام دهی. پس اصل در واجبات تعبّدی بودن است الا اینکه شارع تصریح کند این واجب خاص (مثل شستن ساتر نجس برای نماز) واجب توصّلی است.
مبحث ششم: اگر در هیئت دال بر وجوب، قرینه و قید زائد دال بر غیری یا تخییری یا کفایی بودن واجب وجود نداشت، مقدمات حکمت میگوید اطلاق صیغه اقتضا دارد بگوییم این واجب نفسی، تعیینی و عینی است.
مبحث هفتم: نسبت به مدلول صیغه امر عقیب حظر یا امر عقیب توهّم حظر:
ـ اگر قرینهای دال بر وجوب یا اباحه یا استحباب وجود داشت، امر عقیب حظر را بر همان معنا حمل میکنیم.
ـ اگر قرینهای وجود نداشت میگوییم صیغه امر بر ظهورش در وجوب باقی است البته صحیح این است که بگوییم در صورت عدم قرینه، معنای صیغه امر مجمل است و از آن صیغه امر هیچ برداشتی نمیتوانیم داشته باشیم و باید با سائر أدله شرعیه وظیفهمان را تشخیص دهیم و اگر دلیل شرعی دیگری هم وجود نداشت نهایتا وظیفه رجوع به اصول عملیه است.
مبحث هشتم: در این مبحث پنج نکته داشتند:
ـ ماده و هیئت امر دلالت بر مرّة یا تکرار ندارد بلکه هیئت امر صرفا دال بر ایجاد طبیعت مأموربه است.
ـ منشأ برداشت مرّة یا تکرار، هم ممکن است ماده امر باشد هم ممکن است هیئت امر باشد.
ـ معنای مرّة و تکرار، هم میتواند فرد یا افراد باشد هم میتواند دفعه یا دفعات باشد.
ـ با امتثال اول، وظیفه از عهده مکلف ساقط شده است.
ـ در پاسخ به این سؤال که آیا با وجود امتثال تکلیف و سقوط وظیفه میتواند امتثال را تکرار کند یا خیر فرمودند اگر با امتثال اول غرض مولا تأمین شد دیگر امتثال مجدد مشروع و مجاز نیست زیرا در واقع امر و مطلوبیّت عند المولا باقی نیست اما اگر غرض و مطلوبیّت عند المولا باقی باشد، امتثال دوباره مُجاز است مانند اینکه نمازی که فُرادی خوانده را دوباره به جماعت بخواند.
مبحث نهم: فرمودند صیغه امر نه دال بر فور است نه تراخی. دلیل: تبادر. بله از مقدمات حکمت به عنوان یک دلیل خارجی استفاده میکنیم وقتی مولا در مقام بیان بوده و قید زائد دال بر وجوب فوریّت مطرح نکرده، پس مأموربه بالتراخی و با مهلت واجب شده است.