دلیل چهارم: عقل
چهارمین و آخرین دلیل بر اثبات برائت در شبهه حکمیه تحریمیه تمسک به دلیل عقل است. مرحوم شیخ انصاری دو بیان در تبیین استدلال به حکم عقل را توضیح میدهند یکی از خودشان و دیگری از مرحوم سید ابوالمکارم بن زهره.
بیان اول: قبح عقاب بلابیان (شیخ انصاری)
عقل حکم میکند هرگاه مولا از ارتکاب شیء یا فعلی نهی نکرده باشد، عقاب کردن مرتکب آن شیء یا فعل قبیح است. شاهد بر این حکم عقل آن است که عقلاء عالم اگر ببینند مولایی عبدش را به جهت ارتکاب عملی مؤاخذه میکند با اینکه خود مولا معترف است که عبد را از ارتکاب آن عمل نهی نکرده بوده، عقلا چنین مولایی را سرزنش میکنند و مؤاخذه کردن عبد را قبیح میشمارند.
اشکال: مستشکل میگوید ما دو حکم عقل داریم یکی قبح عقاب بلا بیان و دیگری وجوب دفع عقاب و ضر محتمل. با وجود حکم دوم نوبت به تمسک به حکم اول نمیرسد.
توضیح مطلب: عقل حکم میکند به وجوب دفع ضرر محتمل، یعنی هر جا که احتمال ضرر باشد عقل میگوید از ارتکاب آن اجتناب کن تا مبتلای به عقاب و ضرر نشوی، پس این حکم عقل وارد است بر قبح عقاب بلا بیان و موضوع آن را از بین میبرد، زیرا عقبح عقاب بلا بیان میگوید هرگاه بیان به شما نرسیده مجاز هستی شیء یا فعل مشکوک الحرمة را مرتکب شوی، اما حکم دوم میگوید من بیان هستم و با وجود بیان دیگر نوبت به تمسک به قبح عقاب بلابیان نمیرسد.
جواب: مرحوم شیخ انصاری میفرمایند در اینکه مقصود از ضرر در قاعده "وجوب دفع ضرر محتمل" چیست، دو احتمال است یا مقصود دفع عقاب أخروی است یا مقصود دفع ضرر دنیوی است. هر دو احتمال را بررسی میکنیم:
احتمال اول: مقصود از ضرر، عقاب أخروی است پس قاعده میگوید دفع عقاب أخروی محتمل واجب است.
میفرمایند بنا بر این احتمال هیچ ارتباطی بین قاعده عقلی "قبح عقاب بلابیان" و قاعده عقلی "وجود دفع عقاب محمتل" وجود ندارد.
برای توضیح مطلب یک مقدمه اصولی بیان میکنیم:
مقدمه اصولی: دفع عقاب محتمل، مربوط به حکم ظاهری است نه واقعی
اصولیان معتقدند به حکم عقل دفع عقاب محتمل واجب است لکن این یک قاعده و قانون کلی ظاهری است و ارتباطی به حکم واقعی ندارد. یعنی عقل برای خروج مکلف از تردید و شک میگوید حالا که نمیدانی وظیفهات چیست و احتمال حرمت میدهی مرتکب نشو که خیالت راحت باشد و یقین کنی مرتکب حرام نشدهای. به عنوان مثال اگر میداند یک فعلی در واقع و لوح محفوظ حرام نیست، لکن باز هم احتمال عقاب میدهد باید این احتمال عقاب را دفع کند یعنی مرتکب آن عمل نشود. حتی بعضی معتقدند اگر آن فعل را که در واقع حرام نبوده مرتکب شدید عقاب دارید. پس روشن شد که قاعده دفع عقاب محتمل یک حکم ظاهری است و ربطی به حکم واقعی و وظیفه اصلی فرد ندارد.
مرحوم شیخ انصاری میفرمایند:
اولا: به نظر ما در شبهه تحریمیه فقط قانون قبح عقاب بلا بیان جاری است نه وجوب دفع عقاب محتمل.
حکم شرب تتن در آیات و روایات نیامده، طبق این حکمِ عقل میگوییم عقاب بلابیان قبیح است پس شرب تتن اشکال ندارد. همچنین در تمام موارد شبهات تحریمیه حکم میکنیم به برائت و جواز ارتکاب. حال اگر در یک موردی مانند بازی بیلیارد به هر جهتی مکلف احتمال عقاب بدهد، باید دنبال دفع عقاب محتمل برود لکن ربطی به قانون قبلی ندارد. ما قاعده قبح عقاب بلابیان را جاری کرده و نتیجهگرفتهایم تمام مشکوک الحرمه ها حلالاند، تمام شد، اگر به هر جهتی احتمال عقاب نسبت به یک مورد مثل بازی بیلیارد در ذهن شکل گرفت قاعده دوم به عنوان یک حکم ظاهری میگوید دفع عقاب محتمل واجب است، طبیعتا طبق این قانون فرد باید برود دنبال اینکه خود را از عقاب محتمل نجات دهد و مرتکب آن عمل نشود هر چند در واقع و لوح محفوظ اصلا بازی بیلیارد حرام نباشد. پس اگر به دفع عقاب محتمل اعتنا نکرد و بازی بیلیارد انجام داد عقاب میشود به جهت مخالفت با این قانون عقلی نه به این جهت که با حکم حرمت مخالفت کرده زیرا ممکن است اصلا در واقع بازی بیلیارد حرام نباشد. پس قاعده دفع عقاب محتمل کاری به تکلیف واقعی ندارد.
نتیجه اینکه قاعده دفع عقاب محتمل نمیگوید من بیان هستم که وارد باشد بر قاعده قبح عقاب بلا بیان و موضوع قاعده قبح عقاب بلا بیان را از بین ببرد، بلکه در هر جا احتمال عقاب بود میگوید در خصوص این مورد احتیاط کن.
جواب دوم مرحوم شیخ این است که اصلا قاعده قبح عقاب بلا بیان وارد است بر قاعده دفع عقاب محتمل که خواهد آمد.
جلسه هشتاد و ششم (مجازی، چهارشنبه، 98.12.21) بسمه تعالی
بل قاعدة القبح واردة علیها ... ص57، س4
کلام در استدلال به اولین دلیل عقلی بر اثبات برائت در شبهه حکمیه تحریمیه بود. مرحوم شیخ انصاری در دلیل اول با تمسک به قبح عقاب بلابیان، برائت را ثابت نمودند. مستشکل ادعا نمود قاعده وجوب دفع ضرر محتمل، بیان است لذا وارد بر قبح عقاب بلابیان و از بین برنده موضوع آن است. مرحوم شیخ فرمودند مقصود شما از ضرر چیست اگر مقصود عقاب است و میگویید دفع عقاب أخروی محتمل واجب است کلامتان دو اشکال دارد اولا وجوب دفع عقاب أخروی محتمل، بیان نیست که وارد بر قبح عقاب بلا بیان باشد.
ثانیا: مرحوم شیخ انصاری میفرمایند به نظر ما قاعده قبح عقاب بلابیان وارد بر وجوب دفع عقاب محتمل است و موضوع آن را از بین میبرد لذا مقدم خواهد بود.
توضیح مطلب: قاعده وجوب دفع عقاب محتمل زمانی جاری است که احتمال عقاب مطرح باشد، قاعده قبح عقاب بلابیان میگوید هر جا بیان وارد نشده قطعا عقابی هم نیست پس در مورد شرب تتن که بیان وارد نشده قطعا عقاب نیست و قاعده دفع عقاب محتمل دیگر موضوع ندارد و جاری نمیشود چون یقین داریم عقابی نیست.
اشکال: اگر قاعده قبح عقاب بلابیان وارد بر قاعده وجوب دفع عقاب محتمل است پس دیگر قاعده وجوب دفع عقاب محتمل مورد نخواهد داشت و باید بگوییم قاعده باطلی است زیرا همیشه قاعده قبح عقاب بلا بیان موضوع آن را از بین میبرد.
جواب: مرحوم شیخ میفرمایند قاعده وجوب دفع ضرر محتمل باز هم مورد و موضوع جریان دارد مثلا در مورد یقین به تکلیف و شک در مکلف به جاری است. دو مثال از شبهه محصوره: مثال اول: یقین داریم یکی از این دو مایع خمر و حرام است لکن نمیدانیم کدام یک حرام است، قاعده وجوب دفع عقاب محتمل میگوید واجب است از هر دو اجتناب کنی یعنی احتیاط کنی.
مثال دوم: یقین داریم ظهر جمعه یا نماز ظهر بر ما واجب است یا جمعه، اینجا هم باید احتیاط کنیم به حکم قاعده مذکور.
احتمال دوم: مقصود از ضرر، ضرر دنیوی است.
مرحوم شیخ انصاری میفرمایند بنابر این احتمال که مقصود از وجوب دفع ضرر محتمل، دفع ضرر دنیویِ محتمل باشد میگوییم هر چند طبق این معنا دیگر قاعده قبح عقاب بلابیان وارد بر قاعده مذکور نیست اما با تفسیر ضرر به ضرر دنیوی، قاعده مذکور مربوط به شبهه موضوعیه است و از محل بحث ما که شبهه حکمیه است خارج میباشد.
توضیح مطلب: قاعده میگوید دفع ضرر دنیوی واجب است، خب دفع ضرر دنیوی چگونه ممکن است، دفع ضرر دنیوی ارتباط به شارع و حکم شارع ندارد، در شبهه موضوعیه هم اصولیان هم اخباریان معتقدند برائت جاری است، اگر قاعده دفع ضرر دنیوی محتمل صحیح باشد و ثابت کند احتیاط در شبهه موضوعیه واجب است اشکال هم به اخباریان وارد است هم به اصولیان، که هر دو قائل به عدم احتیاط و إجراء برائت هستند. اما دو جواب به این قاعده "وجوب دفع ضرر دنیوی" داده شده:
اولا: این قاعده اصلا صحیح نیست یعنی دفع ضرر دنیوی نه عرفا نه شرعا واجب نیست، عرف چه بسیار مواردی که یقین به ضرر دارد مانند سیگار اما باز هم استفاده میکند، در شرع هم وجوب نماز و روزه ، پرداخت پول در حج و زکات و خمس و به خطر انداختن جان در جهاد ضرری است که انجام آن واجب است. پس اصل قاعده محل اشکال است.
ثانیا: هر جا شک داشتیم در حرمت و احتمال ضرر میدادیم، و شبهه هم موضوعیه بود شارع اجازه ارتکاب داده است لذا لازم نیست به قاعده دفع ضرر دنیوی محتمل توجه کنیم.
البته در مورد بحث از قاعده وجوب دفع ضرر دنیوی محتمل در شبهه موضوعیه نکاتی مطرح است که در شبهه موضوعیه خواهد آمد.
بیان دوم: لزوم تکلیف به مالایطاق
دومین بیان در تمسک به دلیل عقلی بر اثبات برائت در شبهه حکمیه تحریمیه، کلامی است از مرحوم سید أبوالمکارم ابن زهره، کلام ایشان از یک صغری و کبری تشکیل شده است: صغری: تکلیف و مؤاخذه بدون بیان، تکلیف به ما لایطاق است. کبری: تکلیف به مالایطاق، از مولای حکیم محال است. نتیجه: تکلیف بدون بیان از مولای حکیم محال است.
لذا در موارد شک در حرمت یک شیء یا یک فعل، مؤاخذه و عقاب نیست و هذا معنی البرائة.
مرحوم شیخ انصاری میفرمایند صغرای استدلال ایشان را باید توجیه کنیم زیرا ظاهر این است که تکلیف بدون بیان تکلیف به مالایطاق نیست، انسان یا قادر بر انجام یک فعل هست یا نیست، دیگر بیان شارع دخالتی در قدرت انسان ندارد، وقتی انسان قادر بر ترک أکل و شرب به صورت مطلق نیست دیگر وجود بیان از جانب شارع تأثیری در قدرت انسان ندارد، وقتی انسان قادر بر ترک و دوری از قمار هست دیگر بیان شارع تأثیر در قدرت او ندارد.
سؤال: پس مقصود مرحوم ابن زهره از اینکه تکلیف بدون بیان تکلیف به مالایطاق است، چه معنایی است؟
جواب: مقصود ایشان این است که مکلف قادر نیست فعلی را با قصد امتثال امر یا نهیِ شارع انجام دهد یا ترک کند مگر اینکه بیانی از جانب شارع رسیده باشد، پس بدون بیان از جانب شارع انسان قادر نیست فعلی را با قصد قربت و امتثال امر، انجام دهد یا ترک کند.
پس با این توجیه میتوانیم کلام ایشان را مثبِت مدعا بدانیم.
اشکال: تفسیر شما از صغرای کلام مرحوم ابن زهره صحیح نیست زیرا مکلف قادر بر امتثال تکلیف است بدون قصد امر یا نهی شارع و بدون وصول بیان از جانب شارع. در کیفیت امتثال تکلیف، بدون امر یا نهی از جانب شارع سه احتمال است:
احتمال اول: غرض مولی این باشد که اصلا نیاز به قصد امر و قصد قربت نیست، پس اگر مکلف تکلیف را امتثال کند حتی بدون قصد قربت و بدون قصد امتثال امر، باز هم برای شارع کافی است.
نقد: مرحوم شیخ انصاری میفرمایند این احتمال باطل است و اصلا امتثالی محقق نخواهد شد زیرا وقتی بیان و تکلیف به مکلف نرسیده است مکلف داعی و انگیزهای برای انجام تکلیف ندارد و اصلا چه تکلیفی را انجام دهد.
احتمال دوم: مستشکل میگوید هر چند تکلیف به مکلف نرسیده باشد اما به صرف احتمال تکلیف، احتیاط میکند و فعل مشکوک الوجوب را انجام میدهد یا مشکوک الحرمة را ترک میکند به احتمال مطلوبیت عند المولی. این کار برای فرد شاک کاملا ممکن است.
نقد: مرحوم شیخ انصاری میفرمایند اگر تکلیفی از جانب مولی مبنی بر لزوم این احتیاط و عمل به احتمال مطلوبیت عند المولی به مکلف رسیده باشد که دیگر تکلیف و بیان رسیده است و اگر چنین تکلیفی به مکلف نرسیده چگونه به احتمال مطلوبیت آن را امتثال کند.
احتمال سوم: مستشکل میگوید صرف اینکه مکلف احتمال وجوب یک فعلی را بدهد و گاهی آن را انجام دهد و احتمال حرمت یک فعلی را بدهد و گاهی آن را ترک کند کافی است و لازم نیست حتما بیانی از جانب مولی رسیده باشد.
نقد: مرحوم شیخ انصاری میفرمایند این احتمال هم باطل است زیرا بالأخره مکلف گاهی یک فعل را انجام میدهد و گاهی ترک میکند، گاهی سیگار میکشد و گاهی نمیکشد این چه ارتباطی به امتثال تکلیف مولی دارد.
نکته: در پایان مرحوم شیخ انصاری میفرمایند ما استدلال به دلیل عقل به دو بیان مذکور را قبول داریم لکن این دو بیان مانند آیات و بعض روایات توان تعارض با أدله اخباریان مبنی بر لزوم احتیاط را ندارند و باید ابتدا أدله أخباریان نقد شود تا بتوانیم به این دلیل عقلی تمسک کنیم. پس دلیل بر برائت دلیلی است که بتواند با أدله اخباریان تعارض کند مانند "کل شیء مطلق حتی یرد فیه نهی".
به مناسبت چهارشنبه و تعطیلات کرونا
با توجه به وضعیت حاکم بر تمام کشور به خصوص در قم که حوزه، دانشگاه، آموزش و پرورش و بسیاری از کسب و کارها تعطیلاند و افراد تمام زمان یا حداکثر زمان را در منزل و کنار خانواده میگذرانند توجه به نکات تربیتی در دو بُعد مهم است:
بُعد اول: توجه به تربیت خویش. ماه رجب از نیمه گذشت، تعطیلات و حضور حداکثری در منزل فرصت خوبی است برای اختیار تام نسبت به برنامهریزی عبادی خودمان، استفاده از فرصت معنوی مناجات سحر و توجه بیشتر به نماز شب. تلاش کنیم با دعاهای مهم و اندیشهسازی مانند دعای ابوحمزه ثمالی از الآن أنس بگیریم با محتواهای بلند و گرهگشای اعتقادی معنوی و تربیتی آن از الآن همراه شویم تا فرصت ماه مبارک رمضان را نه به آشنایی با این دعا بلکه به بهرهمندی حداکثری از آن پشت سر بگذاریم.
بُعد دوم: توجه به تربیت خانواده و اولاد. فرصت حضور در خانه فرصتی است برای أنس بیشتر با خانواده و فرزندان از این فرصت هم برای حفظ نشاط و تقویت آنان باید استفاده کرد هم در آموزش نکات مذهبی و مکتبی. قرائت قرآن و دعا را با بچه ها کار کنیم، خانواده را در ساعت خاص یا روز خاصی مخصوصا ایام مناسبتی جمع کنیم و علاوه بر اینکه خودمان یک روایت بخوانیم و توضیح مختصر بدهیم، یک دعای مختصر یا قسمتی از یک دعای مفصل مانند دعای کمیل یا ندبه را به بچه ها واگذار کنیم بخوانند هم بهانه ای باشد برای تقویت هوش معنوی بچه ها هم از خجالت حضور در جمع، خواندن در جمع و ابراز نظر در جمع دور شوند. بهترین قالب برای تربیت بچه تا سنین نوجوانی بازی است. از بازیهای سالم و مفید برای ارتباطگیری بیشتر استفاده کنیم. اصل در مورد فیلمها و کارتونهای تلویزیونی بر منع نیست اما بعض از فیلمها و سریالهای حتی خانوادگی و به خصوص طنز مناسب بچهها نیست و اگر هم فیلم یا کارتونی ضعف اندکی داشت میتوانیم از آنان بخواهیم بعد از اینکه فیلم را دیدند آن را برای ما نقد کنند.
مراقب باشیم این ایام بیبرنامه سپری نشود که با اتصال به ماه مبارک رمضان و تابستان یک فرصت تقریبا شش هفت ماهه به بی برنامگی و بی حوصلگی خواهد گذشت و علاوه بر افت تحصیلی، فرصت بسیار مغتنم تقویت هوش معنوی آنان را از دست دادهایم.
جلسه هشتاد و هفتم (مجازی، شنبه، 98.12.24) بسمه تعالی
و قد یستدل علی البرائة ... ص59، س6
کلام در أدله برائت در شبهه حکمیه تحریمیه بود. أدله أربعه بر اثبات برائت مورد بررسی قرار گرفت. در پایان بحث از أدله اصولیان، مرحوم شیخ انصاری میفرمایند أدله دیگری هم برای اثبات برائت مطرح شده است که باطلاند و فقط به سه دلیل اشاره میفرمایند.
نقد سه دلیل دیگر
سه دلیل عبارتاند از استصحاب برائت متیقّنه، معسور بودن احتیاط و معذوریت احتیاط در بعض موارد. اما دلیل اول:
دلیل اول: استصحاب برائت متیقّنة
مرحوم صاحب فصول فرمودهاند برائت در شبهه تحریمیه را با أصالة الإستصحاب ثابت میکنیم.
متیقن: یقین داریم افراد قبل بلوغ هیچ تکلیفی ندارند (یقین به برائت)
مشکوک: در مورد شبهات تحریمیه شک داریم آیا مثلا شرب تتن بر او حرام شده یا همچنان حلال است.
نتیجه: نسبت به مشکوک به شبهه تحریمیه استصحاب میکنیم برائت سابق را.
توضیح مطلب: مرحوم صاحب فصول میفرمایند قبل بلوغ که هیچ تکلیفی بر افراد نیست و برائت ثابت است، بعد بلوغ هم نسبت به بسیاری از تکالیف شکی نداریم یعنی به بسیاری از واجب و حرامها یقین داریم، لکن در بعض موارد مثل شبهه تحریمیه شک پیدا میکنیم که آیا بعد بلوغ، شرب تتن همچنان حلال است یا حرام شده است؟ استصحاب میکنیم یقین سابق را و میگوییم برائت جاری است.
نقد دلیل اول: (استصحاب)
مرحوم شیخ انصاری از دلیل مذکور دو جواب میدهند.
اولا: استصحابتان اصل مثبت است.
قبل از بیان جواب اول به دو مقدمه اصولی اشاره میکنیم:
مقدمه اصولی اول: لوازم عقلی اصول و أمارات
بین أمارات معتبره شرعیه مانند بیّنه و خبر واحد ثقة با اصول عملیه تفاوتهایی است از جمله اینکه مشهور اصولیان متأخر معتقدند مثبتات (لوازم عقلیه، عادیه و شرعیه) أمارات حجت است اما مثبتات و لوازم عقلیه و عادیه اصول عملیه حجت نیست بلکه فقط اثر و لازمه مستقیم شرعی اصول عملیه حجت است. بحث از اصل مثبت (مثبتات اصول عملیه) در تمام اصول عملیه جاری است اما معمولا اصولیان از آن در تنبیهات استصحاب بحث میکنند. در کتاب رسائل هم مرحوم شیخ انصاری تنبیه ششم از تنبیهات استصحاب به بررسی آن پرداختهاند. *
مثال: زید برای شناخت یک موضوع فقهی (مثل شناخت یک گونه جانوری برای موضوعشناسی در احکام أطعمه و أشربه) به بیابان و کویر رفته، یقین داریم دیروز زید در بیابان زنده بود، امروز شک داریم آیا زنده است یا نه؟ استصحاب میکنیم حیات زید را. استصحاب مستقیما ثابت میکند زید زنده است اما اگر بگوییم پس زید الآن نفس میکشد این لازمه عقلی حیات زید است یا اگر بگوییم پس زید نیاز به آب و غذا دارد این لازمه عادی حیات زید است. نفس کشیدن یا نیاز زید به آب و غذا لازمه عقلی و عادی حیات زید است که آن را نمیتوانیم با استصحاب ثابت کنیم زیرا اصول عملیه لوازم عقلی و عادیشان را ثابت نمیکنند. (زیرا دلیل حجیت اصول عملیه شامل لوازم عقلی و عادی آنها نمیشود).
اما دلیل حجیت أمارات شامل لوازم عقلی، عادی و مع الواسطه أمارات هم میشود.
مقدمه دوم اصولی: دلیل حجیت استصحاب
در کتاب اصول فقه مرحوم مظفر مبحث استصحاب خواندهایم و در مباحث استصحاب رسائل هم خواهد آمد که در حجیت استصحاب بین اصولیان دو مبنا است:
مبنای اول: قدماء استصحاب را از باب حکم عقل حجت میدانستند به این بیان که با إجراء استصحاب، انسان بعد از شک، ظن به بقاء یقین سابق پیدا میکند، پس استصحاب مفید ظن است و عقل میگوید ظن ترجیح دارد بر شک، پس دلیل حجیت ظن میگوید استصحاب، ظن معتبر و حجت است و طریق إلی الواقع (واقع نما) است، لذا از أمارات (و دلیل اجتهادی) خواهد بود و هر آنچه با استصحاب ثابت شود أماره و حکم واقعی خواهد بود.
مبنای دوم: متأخران از جمله مرحوم مظفر و مرحوم شیخ انصاری میگویند استصحاب از باب تعبّد حجت است، ما به دلیل روایاتی مانند "لاتنقض الیقین بالشک" تعبدا میگوییم استصحاب حجت است لذا استصحاب از اصول عملیه (و دلیل فقاهتی) خواهد بود و هر آنچه با استصحاب ثابت شود مؤدای اصل عملی و حکم ظاهری خواهد بود. **
روشن است که طبق مبنای اول لوازم عقلی و عادی استصحاب حجت است و طبق مبنای دوم لوازم عقلی و عادیاش حجت نیست.
بعد این دو مقدمه جواب مرحوم شیخ انصاری روشن است. میفرمایند اصولیان باید ثابت کنند ارتکاب مشتبه در شبهه حکمیه تحریمیه عقاب ندارد چنانکه اخباریان ادعا میکنند عقاب دارد، حال ببینیم آیا با استصحاب مذکور میتوانیم ثابت کنیم عقابی در فعل شرب تتن نیست؟ مرحوم شیخ انصاری میفرمایند در حجیت استصحاب دو مبنا است:
مبنای اول: استصحاب را از باب ظن و دلیل عقل حجت بدانیم طبیعتا أمارة و طریق إلی الواقع است و برائتی را هم که صاحب فصول از استصحاب نتیجه گرفتند محتوا و مؤدای استصحاب است لذا این برائت هم حکم واقعی و أمارة خواهد بود و چون أماره است لازمه عقلی آن هم حجت است، با استصحاب ثابت کردیم عدم التکلیف را (حلیّت شرب تتن را) میگوییم پس شرب تتن عقاب ندارد. یعنی لازمه عقلی عدم التکلیف، عدم العقاب است و چون استصحاب را أماره میدانیم لازمه عقلیاش هم حجت است.
مرحوم شیخ انصاری میفرمایند این مبنا را در مباحث استصحاب نقد خواهیم نمود.
مبنای دوم: استصحاب را از باب تعبد حجت بدانیم.
طبق این مبنا که ما و مشهور متأخران قبول داریم، مرحوم صاحب فصول نمیتوانند برائت را ثابت کنند زیرا برائت لازمه عقلی استصحاب است و اصول عملیه لوازم عقلیشان را ثابت نمیکنند یا به عبارت دیگر لوازم عقلی اصولی عملیه حجت نیست.
توضیح مطلب: برای اصولیانِ قائل به برائت لازم و مهم است که ثابت کنند در صورت إجراء برائت هیچ عقابی وجود ندارد، مرحوم صاحب فصول میفرمایند یقین داریم قبل بلوغ تکلیف شرعی نسبت به شرب تتن وجود نداشت، بعد بلوغ شک داریم آیا تکلیف شرعی حرمت آمد یا نه؟ استصحاب میکنیم عدم تکلیف را. تا اینجا مفید برای استدلال اصولیان نیست بلکه باید بگویند حال که استصحاب کردیم عدم تکلیف را پس در شرب تتن عقابی نیست. این "پس" لازمه عقلی عدم تکلیف است، یعنی هرگاه ثابت کنیم فرد تکلیفی ندارد عقل میگوید پس عقاب هم ندارد. پس عدم عقاب با لازمه عقلی ثابت شد و در مقدمه گفتیم لوازم عقلی اصول عملیه حجت نیست.
سؤال اول: چه اشکالی دارد که ما عدم التکلیف را با استصحاب ثابت کنیم و با کمک از حکم عقل به قبح عقاب بلابیان ثابت کنیم عقابی بعد از بلوغ وجود ندارد و در نتیجه برائت ثابت شود.
جواب: در این صورت شما برای اثبات برائت و عدم عقاب در ارتکاب مشکوک الحرمة، به حکم عقل تمسک کردهاید نه استصحاب.
مرحوم شیخ انصاری بعد این مطلب یک سؤال و جواب دیگر دارند سپس جواب دومشان را مطرح میکنند و نقد استدلال به استصحاب تمام میشود.
تحقیق:
* در رابطه با اصل مثبت و أدله باطل بودن آن میتوانید به این منابع مراجعه کنید:
1. فرائد الأصول (رسائل) ج3، ص233 به بعد ذیل عنوان: "الأمر السادس: عدم ترتب الآثار غیر الشرعیة على الاستصحاب والدلیل علیه"
2. کفایة الأصول، ص414 (چاپ آل البیت)، التنبیه السابع: الأصل المثبت.
** مدعای پایانی مرحوم مظفر در عنوان: "هل الإستصحاب أصل أو أمارة؟" ج2، ص286 چنین است که: فاتضح أنه لایصح توصیف الإستصحاب بأنه أمارة علی حمیع المبانی فیه و إنما هو أصل عملی لا غیر. مبحث مذکور در کتاب اصول فقه یک صفحه و نیم است، حتما مراجعه کنید.
عبارت مرحوم شیخ انصاری در رسائل، ج3، ص13، اوائل مبحث استصحاب: أنّ عدّ الاستصحاب من الأحکام الظاهریّة الثابتة للشیء بوصف کونه مشکوک الحکم نظیر أصل البراءة و قاعدة الاشتغال مبنیّ على استفادته من الأخبار، و أمّا بناء على کونه من أحکام العقل فهو دلیل ظنّیّ اجتهادیّ، نظیر القیاس و الاستقراء، على القول بهما و حیث إنّ المختار عندنا هو الأوّل ...
جلسه هشتاد و هشتم (مجازی، یکشنبه، 98.12.25) بسمه تعالی
و أما الإذن و الترخیص فی الفعل ... ص60، س5
کلام در بررسی دلیل اول از سه دلیلی بود که بر اثبات برائت اقامه شده و مرحوم شیخ آنها را نقد میکنند. دلیل اول استصحاب برائت متیقنه بود. مرحوم صاحب فصول فرمودند بعد بلوغ شک داریم شرب تتن حرام است یا خیر، استصحاب میکنیم یقین به عدم التکلیف قبل بلوغ را و نتیجه میگیریم بعد از بلوغ هم تکلیف حرمتی نسبت به شرب تتن نیست پس ارتکاب آن عقاب ندارد. مرحوم شیخ انصاری فرمودند این استصحاب اصل مثبت است زیرا شما عدم التکلیف را استصحاب کردید و نتیجه گرفتید عدم العقاب را که لازمه عقلی عدم تکلیف است و اصول عملیه لوازم عقلیشان را اثبات نمیکنند. گفتیم مرحوم شیخ از دو سؤال پاسخ میدهند، سؤال اول گذشت.
سؤال دوم:
در مقدمه جلسه قبل گفته شد اصول عملیه لوازم عقلی و عادیشان را ثابت نمیکنند اما لوازم شرعیشان صحیح و قابل استدلال است، میدانیم که احکام خمسه مجعول شارعاند، یکی از احکام خمسه هم جواز و اباحه است.
حال میگوییم قبل بلوغ یقینا منع از فعل (شرب تتن) نداشتیم، بعد بلوغ شک میکنیم آیا شرب تتن حرام است و منع دارد یا نه، استصحاب میکنیم عدم المنع را و لازمه شرعی عدمِ منعِ شارع، جواز و ترخیص به فعل است. نتیجه اینکه جواز شرعی شرب تتن را با استصحاب عدم المنع ثابت کردیم. پس استصحاب، یک اثر شرعی و مجعول شارع را ثابت کرد.
جواب:
مرحوم شیخ انصاری میفرمایند قبول داریم که جواز و إذن میتواند یک اثر شرعی باشد اما این اثر شرعی مستقیم مستصحب یعنی "عدم المنع" نیست بلکه یک واسطه عقلی میخورد و با وجود واسطه عقلی جواز و ترخیص به دنبال یک لازمه و حکم مقارن عقلی ثابت شد.
توضیح مطلب: مرحوم شیخ انصاری میفرمایند شما استصحاب کردید عدم منع شارع از شرب تتن قبل از بلوغ را، و گفتید مکلف قبل از بلوغ، تکلیفِ حرمتِ شرب تتن نداشت الآن هم استصحاب میکنیم میگوییم تکلیف حرمت ندارد، خب به چه دلیل میگویید پس شرعا مجاز به شرب تتن است، زیرا عقل میگوید فعل مکلف خالی از احکام خمسه نیست (احکام خمسه، دو بُعد دارند: الزام یعنی حرمت و وجوب و ترخیص یعنی سه حکم دیگر، وجوب که از شبهه تحریمیه خارج است، وقتی حرام و لازم الترک نبود، عقلا میماند بُعد جواز است) نتیجه تابع أخص مقدمات است همینکه یک لازمه و مقارن عقلی در نتیجهگیری شما مؤثر باشد دیگر جواز شرب تتن و عدم العقاب بر آن نمیتواند اثر شرعی محض باشد.
مثال: یقین دارید زید در کلاس درس یا ایستاده یا نشسته است، قیام و قعود ضدّین هستند، وقتی با دلیل ثابت کردید زید ایستاده نیست عقل میگوید پس نشسته است، لذا نشسته بودن یک اثر عقلی است. پس نفی یکی از ضدّین عقلا اثبات ضد دیگر را به دنبال دارد.
و من هنا تبیّن أن ... ص60، س11
در پایان، مرحوم شیخ میفرمایند مرحوم صاحب فصول در دو مبنا با ما همراهاند و قبول دارند که:
اولا: استصحاب از اصول عملیه است نه أمارات.
ثانیا: اصول عملیه لوازم عقلی و عادیشان را ثابت نمیکنند.
پس با قبول این دو مبنا، تمسک ایشان به استصحاب مذکور محل تأمل و مخدوش است.
بله کسی میتواند به استصحاب عدم التکلیف قبل بلوغ و نتیجهگیری عدم العقاب استدلال کند و برائت را ثابت نماید که:
یا استصحاب را از أمارات بداند که طبیعتا تمام لوازم شرعی، عقلی و عادیشان ثابت و حجت است.
یا استصحاب را از اصول عملیه بداند لکن لوازم عقلی اصول عملیه را هم حجت بداند.
مع أنّه یمکن النظر فیه ... ص60، 17
جواب دوم:
گفتیم مرحوم شیخ انصاری دو جواب از استدلال مرحوم صاحب فصول به استصحاب برای اثبات برائت بیان میکنند.
قبل از توضیح دومین جوابِ مرحوم شیخ به صاحب فصول به یک مقدمه اصولی اشاره میکنیم:
مقدمه اصولی: مقوّمات استصحاب
در اصول فقه مرحوم مظفر، ج2، ص278 خواندهایم استصحاب زمانی جاری است که ارکان و مقوّماتش محقق باشد، هر چند نکتهای که از این مقدمه نیاز داریم بسیار مختصر است لکن تکرار ارکان استصحاب مفید است. این ارکان عبارتاند از:
1. یقین. المقصود به الیقین بالحالة السابقة سواء کانت حکما شرعیا (وجوب جمعه) أو موضوعا ذا حکم شرعی (طهارت آب)
2. شک. المقصود منه الشک فی بقاء المتیقن.
3. اجتماع یقین و شک در زمان واحد. یعنی همین الآن هم یقین دارد به حیات زید روز جمعه هم شک دارد در حیات زید الآن.
4. تعدد زمان متیقن و مشکوک. یعنی یقین به حیات زید مربوط به زمان جمعه و شک در حیات زید مربوط به زمان شنبه است.
5. وحدت موضوع (وحدت متعلق یقین و شک). یعنی هم یقین هم شک تعلق گرفته به حیات زید.
6. سبق زمان متیقن بر زمان مشکوک. یعنی متیقن در روز جمعه (سابق و مقدم) و مشکوک (لاحق و متأخر) در روز شنبه باشد.
7. فعلیت شک و یقین. یعنی یقین فرضی کافی نیست که مثلا در فرض یقین به حیات زید در روز جمعه استصحاب کند.
دومین جواب مرحوم شیخ انصاری از استصحاب صاحب فصول این است که در مبحث استصحاب ثابت میکنیم یکی از ارکان استصحاب وحدت موضوع در یقین و شک است، در استصحاب شما متیقن، فرد صغیر و غیر مکلف است و مشکوک، فرد مکلف و بالغ است. در حالی که در مقدمه اشاره کردیم یکی از ارکان استصحاب وحدت موضوع در یقین و شک است (وحدت متیقن و مشکوک). پس در استصحاب شما ارکان استصحاب تمام نیست لذا قابل جریان نمیباشد زیرا سرایت حکم صغیر به بالغ به قیاس شبیهتر است.
فتأمل ممکن است اشاره به این باشد که در وحدت موضوع که یکی از ارکان استصحاب است معیار وحدت عرفیه است نه دقت عقلی. در ما نحن فیه وقتی از نگاه عرف بررسی میکنیم میبینیم زید بالغ امروز همان زید نابالغ دیروز است و تفاوتی وجود ندارد پس وحدت عرفیه وجود دارد و اشکال دوم به استصحاب وارد نیست.
دلیل دوم: معسور بودن احتیاط
دومین دلیلی که بر اثبات برائت در شبهه حکمیه تحریمیه اقامه شده معسور و سخت بودن احتیاط است. به این بیان که در شبهات تحریمیه مانند شک در حرمت شرب تتن یا بازی بیلیارد یا باید قائل به برائت شد یا احتیاط، احتیاط در تمام موارد شبهات تحریمیه سخت است و زندگی مردم را با چالش و حرج مواجه میکند، احکام حرجی هم در اسلام نفی شده است. "ما جَعَلَ عَلَیْکُمْ فِی الدِّینِ مِنْ حَرَج"
نقد دلیل دوم: (احتیاط)
مرحوم شیخ انصاری میفرمایند قائل به احتیاط قطعا به این جهت احتیاط را موجب عسر و حرج میداند که موارد شبهات تحریمیه را زیاد میداند و رعایت احتیاط در تمام آنها را موجب عسر و حرج میداند، لکن به نظر ما چنین احتیاطی موجب عسر و حرج نیست زیرا:
ـ از نگاه اخباریان که به مطلق روایات عمل میکنند لذا در جایی احتیاط میکنند که یا نص و روایتی نباشد یا دو نصّ متعارض وجود داشته باشد و چنین مواردی اندک است و احتیاط در این موارد اندک هم موجب عسر و حرج نیست.
ـ از نگاه اصولیان هم میگوییم اصولیان دو گروهاند:
الف: مشهور اصولیان معتقدند ظن خاص مانند خبر واحد حجت است لذا اینکه با وجود انبوه روایات موردی پیدا شود که هم روایت نداشته باشد که در نتیجه در حکمش شک کنیم هم بحث شک در حرمت باشد، بسیار اندک است و احتیاط در آن موجب عسر و حرج نمیشود.
ب: بعضی از اصولیان معتقدند به انسداد باب علم و ظن خاص لذا مطلق ظنون را حجت میدانند، این دسته از علماء هم مشکلشان در شبهه تحریمیه بسیار اندک خواهد بود و به هر ظنی اعتماد میکنند و مورد شک و شبهه نسبت به آنان کمتر خواهد بود در نتیجه احتیاط در این موارد اندک، هیچ سختی نخواهد داشت.
نتیجه اینکه دلیل دوم با تمسک به کثرت موارد شبهه میخواست نشان دهد که احتیاط کاری معسور و سخت است، مرحوم شیخ انصاری فرمودند کثرت موارد در کار نیست که موجب عسر و حرج شود.
دلیل سوم: تعذر احتیاط در بعض موارد
مستدل میگوید موارد شبهات تحریمیه دو دسته است:
دسته اول: مواردی که احتیاط در آنها ممکن نیست زیرا دوران امر بین وجوب و حرمت است یعنی نمیدانیم حرام است یا واجب.
دسته دوم: مواردی که احتیاط در آنها ممکن است زیرا دوران امر بین حرمت و غیر وجوب است یعنی نمیدانیم حرام است یا مثلا مباح.
مستدل میگوید در دسته اول احتیاط کردن امکان ندارد، از طرفی هم اجماع مرکب داریم یعنی تمام علمائی که قائل به برائت شدهاند تفصیل ندادهاند بین دسته اول و دوم، نتیجه میگیریم در تمام موارد دسته اول و دوم برائت جاری است.
نقد دلیل سوم:
مرحوم شیخ میفرمایند این کلام قابل اعتنا نیست زیرا بحث ما در شبهه تحریمیه است یعنی دوران بین حرمت و غیر وجوب و مستدل میخواهد با مبحث دوران بین محذورین که ارتباطی به بحث ما ندارد حکم شبهه تحریمیه را ثابت کند.
أدله اصولیان بر برائت در شبهه تحریمیه تمام و مرحوم شیخ انصاری دلالت روایات، اجماع و عقل بر برائت را پذیرفتند البته فرمودند مهمترین دلیل روایت "کل شیء مطلق حتی یرد فیه نهی" است که نه تنها برائت را ثابت میکند که معارض با أدله احتیاط هم هست.