جلسه 100 (چهارشنبه، 99.12.20) بسمه تعالی
الأمر الرابع: قد یطلق ...، ص22
تنبیه چهارم: جواز استصحاب تعلیقی
چهارمین تنبیه از تنبیهات دوازدهگانه استصحاب در رابطه با استصحاب تنجیزی و تعلیقی است. ابتدا یک مقدمه فقهی اشاره میکنیم:
مقدمه فقهی: حکم تعلیقی و تنجیزی
حکم شرعی بر دو قسم است: الف: حکم تنجیزی: حکمی که مسلّم و ثابت است مانند الصلاة واجبة.
ب: حکم تعلیقی: تعلیق یعنی شرط لذا حکم تعلیقی یعنی حکم مشروط، مانند: العصیر العنبی إذا غلی یحرم، آب انگور اگر جوش آید حرام میشود. روشن است که مفهومش چنین است که اگر به مرحله جوش نرسد حرام نخواهد بود. به حکم تعلیقی، حکم تقدیری هم گفته میشود.
مرحوم شیخ انصاری میفرمایند اگر حکم شرعی یک حکم تنجیزی باشد که قطعا استصحاب در آن جاری است چنانکه در مثالهای سابق گذشت. اما استصحاب نمودن یک حکم تعلیقی محل بحث است که یقین داریم "العصیر العنبی إذا غلی یحرم" و الآن این عنب و انگور تبدیل به زبیب و کشمش شد، شک داریم که همچنان این حکم باقی است یا نه، استصحاب جاری است یا خیر؟
مرحوم شیخ انصاری و جمعی دیگر میفرمایند استصحاب در حکم تعلیقی جاری است لکن جمعی از جمله مرحوم سید علی طباطبایی صاحب ریاض و فرزند ایشان مرحوم سید مجاهد صاحب مناهل معتقدند استصحاب تعلیقی جاری نیست. این آقایان پنج مناقشه بر جریان استحصاب تعلیقی دارند که دلیلشان بر انکار استصحاب تعلیقی به شمار میآید و مرحوم شیخ انصاری سه مناقشه را اشاره و نقد میکنند:
مناقشه اول: عدم متیقن سابق
در استصحاب دو رکن لازم است، یقین سابق و شک لاحق، یقین سابق متعلق میخواهد یعنی باید یک متیقن و امر ثابتی باشد که یقین سابق به آن تعلق بگیرد، بنابراین وقتی متیقن ما یک امر ثابت نباشد بلکه یک امر معلق و غیر ثابت باشد دیگر رکن اول استحصاب وجود نخواهد داشت. به عبارت دیگر در زمان سابق باید یک امری واقع شده باشد که عند الشک استصحاب شود، وقتی حکم شرعی ما چنین است که "اگر عصیر عنبی بجوشد حرام میشود"، خب ما یک عصیر عنبی که در زمان سابق جوشیده باشد نداریم که الآن در حرمت آن شک کنیم. پس نمیتوانیم عند الشک، حکم حرمت را استصحاب کنیم. لذا اگر عنب و انگور، کشمش شده باشد و بجوشد نمیتوانیم استصحاب کنیم بگوییم اگر انگور بود، یقینا جوشیدن سبب تحریم میشد حال که زبیب شده باز هم بگوییم جوشیدن سبب حرمت آن است. این یک استصحاب تعلیقی و باطل است.
جواب:
مرحوم شیخ انصاری جوابشان را به دو بیان مطرح میکنند:
بیان اول: میفرمایند تحقق مستصحب و متیقن در زمان سابق مسلما رکن استصحاب است و قابل انکار نیست لکن مستصحب دو گونه است: گاهی مستصحب ما یک امر خارجی است مانند وجود زید در خانه، طبیعتا باید در خارج محقق شده باشد تا استصحابش کنیم، لکن گاهی مستصحب ما یک امر اعتباری است مانند احکام شرعیه، برای استصحاب در امور اعتباری نیاز به تحقق در خارج نداریم بلکه همین مقدار که در عالم اعتبار یقین سابق به "العصیر العنبی إذا غلی یحرم" فرض شود همین اعتبار را در زمان لاحق و عند الشک میتوانیم استصحاب کنیم. پس متیقن سابق تحقق یافته لکن در ظرف اعتبار چرا که تحقق کلّ شیءٍ بحسبه.
بیان دوم: در ادبیات و منطق خواندهایم بین شرط و جزاء یک نوع تلازم وجود دارد، این تلازم بین شرط و جزاء ممکن است در عالم اعتبار باشد یعنی ممکن است تحقق ملازمه را فرض کنیم در جایی که نه ملزوم وجود خارجی دارد نه لازم. مثال: زمین بیابان خشک است، لکن در همین حال خشکی میتوان اینگونه گفت که اگر باران ببارد زمین خیس خواهد شد، باران ملزوم است و خیس شدن لازمه آن لکن حتی بدون تحقق خارجیِ باران و خیس شدن میتوان از ملازمه بین آن دو سخن گفت. وقتی میگوییم اگر آب انگور بجوشد حرام میشود، غلیان ملزوم و لازمه آن حرمت است، اشکالی ندارد که نه ملزوم در خارج محقق شده باشد و نه لازم، لکن ملازمه ثابت و محقق باشد و ما همین ملازمه را استصحاب میکنیم نه حکم حرمت را.
فإذا شککنا، پس هرگاه شک کردیم که آیا عنب بودن دخالت دارد در حکم حرمت بعد از غلیان که بگوییم پس اگر کشمش باشد دیگر غلیان سبب تحریمش نمیشود، اگر چنین شکی کردیم باز هم استصحاب جاری است، یعنی میگوییم این شیئ اگر عنب بود غلیان سبب تحریمش میشد الآن که زبیب شده باز هم غلیان سبب تحریمش میشود. وقتی عنب، زبیب شد چه فرقی دارد در بقاء یک حکم تنجیزی از احکام عنب، شک کنیم یا در بقاء یک حکم تعلیقی از احکام عنب، در هر دو صورت استصحاب جاری خواهد بود.
جلسه 101 (شنبه، 99.12.23) بسمه تعالی
نعم ربما یناقش فی ...، ص223، س12
مناقشه دوم: عدم بقاء موضوع
دومین اشکال به جریان استصحاب تعلیقی در عنبی که زبیب شده این است که میدانیم بقاء موضوع در استصحاب شرط است، به عبارت دیگر وحدت موضوع در یقین و شک لازم است، در حالی که در این استصحاب تعلیقی این شرط رعایت نشده. شما میگویید این کشمش زمانی که عنب بود اگر میجوشید حرام میشد حال که کشمش شده هم اگر بجوشد حرام میشود، متیقن، عنب و مشکوک زبیب است چگونه میتوان استصحاب جاری نمود؟
جواب:
مرحوم شیخ انصاری یک جواب نقضی میدهند که اگر موضوع عوض شده و استصحاب حکم تقدیری و تعلیقی جاری نیست پس چگونه حکم تنجیزی را در همین جا استصحاب میکنید؟ اگر رکن استصحاب وجود ندارد چگونه حکم تنجیزی عنب را استصحاب میکنید و میگویید یقین داریم وقتی عنب بود أکل آن حلال بود، الآن که زبیب شده شک داریم میگوییم همچنان حلال است.
(یک جواب حلی هم میتوان مطرح نمود که قبلا هم اشاره شد بقاء موضوع به نظر عرف است نه به دقت عقلی، عرف میگوید این عنب و انگور همان زبیب و کشمش است لذا اصلا موضوع تغییر نکرده است.
مناقشه سوم: مبتلا بودن به معارض
مرحوم صاحب ریاض میفرمایند اگر هم استصحاب تعلیقی جاری باشد و شما بگویید یقین داریم این شیء زمانی که انگور بود إذا غلی یحرم، حال که زبیب شده شک داریم، استصحاب میکنیم که باز هم إذا غلی یحرم. لکن اشکال این استصحاب آن است که معارض است با یک استصحاب اباحه به این بیان که یقین داریم زبیب قبل از غلیان حلال و مباح بود، حال که جوشیده شک داریم، استصحاب میکنیم بقاء اباحه و حلیّت را. پس استصحاب حرمت با استصحاب اباحه تعارض میکنند و باید جانب استصحاب اباحه را ترجیح دهیم زیرا مرجّح دارد و مرجّحش هم فتوای مشهور و روایات عامه کلّ شیء لک حلال است.
جواب:
مرحوم شیخ انصاری میفرمایند استصحاب حرمت حاکم بر استصحاب اباحه است زیرا رابطه این دو استصحاب رابطه سبب و مسبب است. شک ما در اینکه آب کشمش مباح است یا نه مسبب است از اینکه شک داریم آیا غلیان سبب حرمت آن میشود یا نه؟ استصحاب باید در ناحیه سبب جاری شود یعنی میگوییم یقین داریم وقتی عنب بود إذا غلی یحرم هم بود، حال که زبیب شده شک داریم آیا همچنان إذا غلی یحرم هست یا نه؟ استصحاب میکنیم و میگوییم همچنان غلیان سبب تحریمش میشود. پس این کشمشی که جوشیده حرام خواهد بود نه مباح.
در پایان توضیح تکراری دارند و میفرمایند چه استصحاب را از باب تعبد و روایات حجت بدانیم و چه از باب عقل، هیچ تفاوتی بین حکم تعلیقی و تنجیزی از حیث جواز استصحاب وجود ندارد.
آنچه یقینا ثابت بوده را میتوان استصحاب نمود چه حکم معلّق باشد چه حکم منجز، اگر حکم معلق باشد، همان تعلیق را استصحاب میکنیم و اگر منجز باشد همان تنجیز را. *
تحقیق:
* شیخنا الأستاد حضرت آیة الله حاج شیخ جواد مروی حفظه الله در این قسمت از بحث میفرمودند:
اولا: همان اشکال سومی که مرحوم شیخ انصاری در تنبیه دوم به مرحوم فاضل نراقی (در جلسه 94) وارد دانستند اینجا به خودشان وارد است. یعنی میگوییم رابطه بین استصحاب حرمت و استصحاب اباحه سبب و مسبب نیست بلکه هر دو مسبباند از شک در وظیفه مکلف یعنی نمیدانیم شارع برای آب کشمش جوشیده، حکم حرمت جعل کرده یا نه؟
ثانیا: مرحوم شیخ انصاری اینجا جواز استصحاب تعلیقی را ثابت کردند لکن در فقه ظاهرا به این مبنا پایبند نیستند و در مواردی از جمله در کتاب سبق و رمایه و وصیت، جریان استصحاب تعلیقی در کلمات فقهاء را به جهت تعلیقی بودن نقد میکنند.