شیرینی مناجات با فرازهایی از دعای أبوحمزه ثمالی
اَللَّهُمَّ إِنِّی کُلَّمَا قُلْتُ قَدْ تَهَیَّأْتُ وَ تَعَبَّأْتُ وَ قُمْتُ لِلصَّلاَةِ بَیْنَ یَدَیْکَ وَ نَاجَیْتُکَ
أَلْقَیْتَ عَلَیَّ نُعَاساً إِذَا أَنَا صَلَّیْتُ وَ سَلَبْتَنِی مُنَاجَاتَکَ إِذَا أَنَا نَاجَیْتُ!
ای خدای من؛
مرا چه میشود، هرگاه عهد کردم وقت سحر خود را آماده نماز و مناجات با تو کنم،
چشمانم را با خواب، سنگین گرداندی و لذت مناجاتت را از من دریغ داشتی!
شستشوی دل با زمزمه فرازهایی از دعای عظیم أبوحمزه ثمالی
اَللَّهُمَّ إِنِّی کُلَّمَا قُلْتُ قَدْ تَهَیَّأْتُ وَ تَعَبَّأْتُ وَ قُمْتُ لِلصَّلاَةِ بَیْنَ یَدَیْکَ وَ نَاجَیْتُکَ
أَلْقَیْتَ عَلَیَّ نُعَاساً إِذَا أَنَا صَلَّیْتُ وَ سَلَبْتَنِی مُنَاجَاتَکَ إِذَا أَنَا نَاجَیْتُ!
مَا لِی کُلَّمَا قُلْتُ قَدْ صَلُحَتْ سَرِیرَتِی وَ قَرُبَ مِنْ مَجَالِسِ اَلتَّوَّابِینَ مَجْلِسِی
عَرَضَتْ لِی بَلِیَّةٌ أَزَالَتْ قَدَمَیَّ وَ حَالَتْ بَیْنِی وَ بَیْنَ خِدْمَتِکَ سَیِّدِی!
لَعَلَّکَ عَنْ بَابِکَ طَرَدْتَنِی وَ عَنْ خِدْمَتِکَ نَحَّیْتَنِی!
أَوْ لَعَلَّکَ رَأَیْتَنِی مُسْتَخِفّاً بِحَقِّکَ فَأَقْصَیْتَنِی!
أَوْ لَعَلَّکَ رَأَیْتَنِی مُعْرِضاً عَنْکَ فَقَلَیْتَنِی!
أَوْ لَعَلَّکَ وَجَدْتَنِی فِی مَقَامِ اَلْکَاذِبِینَ فَرَفَضْتَنِی!
أَوْ لَعَلَّکَ رَأَیْتَنِی غَیْرَ شَاکِرٍ لِنَعْمَائِکَ فَحَرَمْتَنِی!
أَوْ لَعَلَّکَ فَقَدْتَنِی مِنْ مَجَالِسِ اَلْعُلَمَاءِ فَخَذَلْتَنِی!
أَوْ لَعَلَّکَ رَأَیْتَنِی فِی اَلْغَافِلِینَ فَمِنْ رَحْمَتِکَ آیَسْتَنِی!
أَوْ لَعَلَّکَ رَأَیْتَنِی آلِفَ مَجَالِسَ اَلْبَطَّالِینَ فَبَیْنِی وَ بَیْنَهُمْ خَلَّیْتَنِی!
أَوْ لَعَلَّکَ لَمْ تُحِبَّ أَنْ تَسْمَعَ دُعَائِی فَبَاعَدْتَنِی!
أَوْ لَعَلَّکَ بِجُرْمِی وَ جَرِیرَتِی کَافَیْتَنِی!
أَوْ لَعَلَّکَ بِقِلَّةِ حَیَائِی مِنْکَ جَازَیْتَنِی!
فَإِنْ عَفَوْتَ یَا رَبِّ فَطَالَمَا عَفَوْتَ عَنِ اَلْمُذْنِبِینَ قَبْلِی!
لِأَنَّ کَرَمَکَ أَیْ رَبِّ یَجِلُّ عَنْ مُجَازَاةِ اَلْمُذْنِبِینَ!
وَ حِلْمَکَ یَکْبُرُ عَنْ مُکَافَاةِ اَلْمُقَصِّرِینَ!
وَ أَنَا عَائِذٌ بِفَضْلِکَ هَارِبٌ مِنْکَ إِلَیْکَ!
مُتَنَجِّزٌ مَا وَعَدْتَ مِنَ اَلصَّفْحِ عَمَّنْ أَحْسَنَ بِکَ ظَنّاً.
ای خدای من؛
مرا چه میشود، هرگاه عهد کردم وقت سحر خود را آماده نماز و مناجات با تو کنم،
چشمانم را با خواب، سنگین گرداندی و لذت مناجاتت را از من دریغ داشتی!
مرا چه میشود، هرگاه اراده کردم سیرت و باطنم را با حضور در مجالس اهل توبه نیکو سازم،
گرفتار نفس شدم و پایم لغزید!
آقای من؛
نکند مرا از درگاهت راندهای، و از قدم گذاشتن در مسیرت محرومم ساختهای!
نکند مرا بی اعتنای به حُرمتت یافتی و دورم ساختی!
نکند مرا رویگردان از خودت دیدی و بر من غضب نمودی!
نکند مرا در ایمان به خود دروغگو یافتی و چون تیری دورم انداختی!
نکند مرا در مقابل نعمتهایت ناسپاس شمردی و محرومم ساختی!
نکند مرا در مجالس اهل معرفت نیافتی و حقیرم گرداندی!
نکند مرا از دریای بخششات غافل شناختی و از رحمتت مأیوسم نمودی!
نکند مرا مشتاق همنشینی اهل غفلت دیدی و مرا رها نمودی!
نکند دیگر دوست نداری دعایم را بشنوی و از درگاهت دورم ساختی!
نکند مرا به مکافات معصیتم گرفتار نمودی!
نکند مجازات بی حیایی در معصیتت را پس میدهم!
ای پروردگار
آیا شود که مرا عفو نمایی؟!
تو بسیاری از معصیتکاران قبل مرا عفو نمودی،
اصلا کرامت تو أجلّ از این است که گنهکار حقیری چون مرا مجازات کنی!
بردباری تو فراتر از آن است که مقصّرین را به سزای أعمالشان برسانی!
من به فضل و کرمت پناه آوردهام!
همچون کودکی که با دیدن خشم مادر، خود را در آغوشش میاندازد، برای فرار از غضبت خودم را به آغوش پر مهر و محبتت میاندازم!
میدانم نادیده گرفتن گناهان کسی که به مغفرتت حسن ظن دارد، وعدهای قطعی است.