سنتهای تغییر ناپذیر الهی
استاد معظّم حضرت آیة الله مروی حفظه الله در پایان درس خارج فقه امروز، نکاتی دربارۀ سنن باطنیة تکوینی و تغییر ناپذیر الهی و احساس کاذب مصونیت در برابر گناه بیان فرمودند.
صوت و متن در ادامه مطلب
استاد معظّم حضرت آیة الله مروی حفظه الله در پایان درس خارج فقه امروز چهارشنبه،
93/11/29
(جلسه 551) فرمودند:
آیه کریمه قرآن که یک یا دو آیه است اما صدها دفتر باید راجع به آن نوشت، "فلن تجد لسنت الله تبدیلا و لن تجد لسنت الله تحویلا"(سوره مبارکه فاطر آیه 43) سنن تشریعی داریم و سنن تکوینی و در سنن تکوینی سنن تکوینیه ظاهریه داریم و سنن تکوینیه باطنی. اگر گندم بکاری، گندم درو میکنی، از سنن باطنیه تکوینیه همین است که گناه ظلمت میآورد و حبط الأعمال میآورد. صد میلیون سال هم بگذرد، سنت تکوینی الهی این است که گناه ظلمت میآورد.
دوستان یک آفتی که برای ما حوزویان خیلی خطرناک است، و باید علاج کنیم. من این آفت را اینگونه تعبیر میکنم که ما احساس مصونیت میکنیم البته این تحلیل باید بشود که از کجا پیدا میشود چنین احساسی. گویا این سنت تکوینیه الهی مال ما نیست.
عذر میخواهم این مثال را میزنم، شیخ بهایی در نان و حلوا [1] میگوید زنی بود بدکاره و وقتی میخواست به فساد و فحشا مشغول شود وضوء میگرفت گفتند چرا وضوء میگیری گفت این وضوی من کوه گناه را آب میکند بعد شیخ بهایی حاشیه جالبی میزند که ما ایمان و عملمان اینگونه است. بزرگانی که مصونیت داشتند و معصوم که مصونیت دارد عملا، اما این احساس مصونیت را ندارد. حضرت امیر علیه السلام راوی میگوید شب خوابیده بودم نصف شب از گریه مولا بیدار شدم دیدم حرکت کرد مولا رفت به مردم کمک کرد برگشت آمد و دست ها را به دیوار گرفته کالواله الحیران مانند زن بچه مرده ناله میزند فأرخی عینه إلی السماء أناظرٌ أنت فی فعلاتی أم مُعرضٌ عنّی، خدایا من علی بعد از طاعات نمیدانم مورد توجه تو هستم یا از چشمت افتادهام.
این احساس مصونیت یا ناشی از سفاهت است یا بی اعتقادی است. باز چنانکه خاطرم هست شیخ بهایی در همین نان و حلوا نقل میکند که یک قاضی فهیم بود یک روز با یک مقدس مآبی در مسیر میرفتند رسیدند به جایی که مجلس عروسی و رقص و آواز و اینها بود این قاضی دست ها را در گوش کرد و فرار کرد و این مقدس مآب هم سلّانه سلّانه استغفار میکرد و یواش یواش میآمد و آن طرف به هم رسیدند. این مقدس مآب گفت این چکاری بود کردی دستها را در گوش کردی و فرار کردی گفت من احتمال دادم مفتون بشوم او گفت من هیچ احتمال مفتونیت نمیدهم. یک مدتی گذشت قاضی در محکمه بود این فرد را برای شهادت آوردند گفت شهادت او قبول نیست گفتند این مقدس یک شهر است چرا شهادتش قبول نیست به او گفت یادت هست آن روز من دستها را در گوش کردم و فرار کردم اما تو سلانه سلانه استغفار میکردی و راه میرفتی یادت هست گفت بله گفت از دو حال خارج نیست یا سفیهی که شهادت سفیه قبول نیست و یا دروغ میگویی که شهادت دروغگو قبول نیست. این احساس مصونیت را نمیدانم از کجا در ما حاصل شده. آفت بزرگی که تهدیدمان میکند این احساس مصونیت است گویا مردم اگر تهمت زدند ظلمت برایشان میآورد و مردم اگر به زن و بچه ظلم کنند ظلمت میآورد اما گویا برای ما اینها نیست.
این نکته خطر ناکی است که خطبه قاصعه حضرت امیر را باید مطالعه نمود که خیلی تکان دهنده است:
فَاعْتَبِرُوا بِما کانَ مِنْ فِعْلِ اللَّهِ بِإِبْلِیسَ، إِذْ أَحْبَطَ عَمَلَهُ الطَّوِیلَ، وَ جَهْدَهُ الْجَهِیدَ-وَ قَدْ کانَ عَبَدَ اللَّهَ سِتَّةَ الافِ سَنَةٍ لا یُدْرى أَمِنْ سِنِى الدُّنْیا أَمْ سِنِى الاخِرَةِ- عَنْ کِبْرِ ساعَةٍ واحِدَةٍ، فَمَنْ بَعْدَ إِبْلِیسَ یَسْلَمُ عَلَى اللَّهِ بِمِثْلِ مَعْصِیَتِهِ. کَلَّا! ما کانَ اللَّهُ، سُبْحانَهُ، لِیُدْخِلَ الْجَنَّةَ بَشَراً بِأَمْرٍ أَخْرَجَ بِهِ مِنْها مَلَکاً، إِنَّ حُکْمَهُ فِى أَهْلِ السَّماءِ وَ أَهْلِ الْأَرْضِ لَواحِدٌ، وَ ما بَیْنَ اللَّهِ وَ بَیْنَ أَحَدٍ مِنْ خَلْقِهِ هَوادَةٌ فِى إِباحَةِ حِمىً حَرَّمَهُ عَلَى الْعالَمِینَ. (پس، از آنچه خداوند نسبت به ابلیس انجام داد عبرت گیرید، زیرا اعمال فراوان و کوششهاى مداوم او را با تکبر از بین برد، او شش هزار سال عبادت نمود که مشخص نمىباشد از سالهای دنیا یا آخرت است، اما با ساعتى تکبر همه را نابود کرد، چگونه ممکن است پس از ابلیس، فرد دیگرى همان اشتباه را تکرار کند؟ و سالم بماند؟ نه هرگز، خداوند هیچگاه انسانى را براى عملى وارد بهشت نمىکند که براى همان عمل فرشتهاى را محروم سازد، فرمان خدا در آسمان و زمین یکسان است، و بین خدا و خلق، دوستى خاصى وجود ندارد که به خاطر آن، حرامى را که بر جهانیان ابلاغ فرموده حلال بدارد).
خداوند با کسی شوخی ندارد و کسی نباید احساس مصونیتی کند در اباحه حرامی که حرّمه الله علی العالمین. اینها اخطار است و قول و فعل اهل بیت است . من نمیدانم این مصونیت را از کجا آوردهایم. زندگی ما را آتش میزند و دنیا و آخرتمان را آتش میزند و مقداری تأمل کنیم که این احساس مصونیت آفات بزرگی دارد.
خداوند توفیق عمل به گوینده بدهد و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
[1] نان و حلوا ص 18. این کتاب را از قسمت دانلود کتاب بر اساس موضوع دریافت کنید یا اینجا کلیک کنید.