المصطفی

المصطفی
بایگانی
آخرین نظرات

مسلم و صحیح او

پنجشنبه, ۲۱ تیر ۱۴۰۳، ۰۵:۲۳ ب.ظ

عناوین مورد بحث در این مطلب:

مسلم کیست؟

صحیح مسلم

مقایسه صحیحین

به ادامه مطلب بروید

فهرست مطالب پایان‌نامه (کلیک کنید)

   

مسلم کیست؟

ابوالحسن[1] مسلم بن الحجاج بن مسلم القُشَیْری[2] النیشابوری.[3]

او در سال 204 هـجری قمری در نیشابور به دنیا آمد.[4] مسلم از ثروتمندان و تجار نیشابور بود[5] و یکی از ارکان حدیث اهل سنت به شمار می­رود.[6]

سفر به عراق، حجاز، شام و مصر برای کسب حدیث، او را به یکی از حافظان بزرگ حدیث تبدیل نمود.[7]

اسحاق بن منصور کوسج در سال 251هـ[8] خطاب به مسلم چنین گفت:

لن نعدم الخیر ما أبقاک الله للمسلمین.[9]

تا زمانی که تو در بین مسلمانان هستی، از خیر محروم نخواهیم بود.

نووی شارح بزرگ صحیحین نیز این­گونه با ستایش مسلم او را به اوج می­برد که:

أنه امام لا یلحقه من بعد عصره و قل من یساویه بل یدانیه من أهل وقته و دهره و ذلک فضل الله یؤتیه من یشاء و الله ذو الفضل العظیم.[10]       

بدرستیکه او امامی است که بعد از او کسی به جایگاهش دست نیافته، و کم‌اند کسانی از هم دوره‌ها و معاصرین که مساوی با او بلکه نزدیک به جایگاه او باشند، و این فضل خدا نسبت به او بوده است که به هر که بخواهد عطا می‌کند و خداوند صاحب فضل عظیم است.

قضاوت درباره مسلم

 بین عالمان اهل سنت دیدگاه‌های متفاوتی درباره او وجود دارد. نووی او را چنین می‌ستاید:

علما اجماع دارند در عظمت و امامت (در حدیث) و رفعت شأن مسلم و مهم‌ترین دلیل بر این مطلب کتاب صحیح اوست.[11]

ابو‌سعید ستایش از او را به جایی رسانده که می‌گوید:

در رؤیا أباعلی زغوری را دیدم که در خیابان حیره[12] حرکت می­کرد و قسمتی از کتاب صحیح مسلم را در دست داشت، از او پرسیدم: خداوند چگونه با تو رفتار نمود؟ اشاره کرد به کتاب و گفت: به وسیله این نجات پیدا کردم.[13]

أبو زرعة رازی و أبو حاتم رازی از معاصران بخاری، چنانکه گذشت حدیث بخاری را ترک کردند، اما أحمد بن سلمه که همراه مسلم بن حجاج، در اخراج بخاری از نیشابور او را تنها نگذاشتند، نقل می­کند:

رأیت أبا زرعة و أبا حاتم الرازیان یقدمان مسلم بن الحجاج فی معرفة الصحیح على مشایخ عصرهما[14]

أبوزرعة رازی و أبوحاتم رازی را دیدم که مسلم بن حجاج را در شناخت حدیث بر مشایخ عصرشان مقدم می‌نمودند.

در مقابل، عده‌ای هم شخصیت او را مورد نقد قرار داده­اند. حتی تناقض‌هایی هم به بعضی نسبت داده شده مانند: أبو ‌زُرعة الرازی که در بالا نظر مثبت او نسبت به مسلم اشاره شد، با دیدن صحیح مسلم گفت:

اینها افرادی هستند که خواستند قبل از وقتش به مقام برسند، کتابی نوشتند تا به واسطه آن خود را نمایان سازند و دنبال ریاستی بودند که لیاقتش را نداشتند‍.[15]

 مسلم که هم‌عقیده بودنش با بخاری را در مخالفت با ذهلی (در مسأله خلق قرآن) پنهان نمی‏کرد،[16] مشمول حکم ذهلی بود که:

کافر، خارج از ایمان و همسرش بر او حرام است، و باید توبه کند و الاّ گردنش زده می‌شود و اموالش بین مسلمانان تقسیم می‌شود و نباید در قبرستان مسلمانان دفن شود.[17]

او نزد علمای حجاز و عراق نیز جایگاهی نداشت.[18]

مذهب مسلم

حاجی خلیفه در کشف الظنون[19] او را شافعی مذهب می­داند اما ابن تیمیة معتقد است:

و أما مسلم و الترمذی و النسائی و ... فهم علی مذهب اهل الحدیث، لیسوا مقلدین لواحد بعینه من العلماء و لا هم من الأئمة المجتهدین علی الإطلاق.[20]

اما مسلم و ترمذی و نسائی و دیگران بر مذهب اهل حدیث بودند، نه مقلِّد فرد معینی از علماء بودند و نه خود امام و مجتهد علی الإطلاق بودند.

وفات

به افتخار مسلم مجلسی برپا می­شود و درباره یک حدیث سؤالی می­پرسند، او نمی­تواند جواب دهد و برای یافتن پاسخ به منزل باز می­گردد و اهل خانه را از داخل شدن به اتاقش منع می­کند. در این میان سبدی از خرما برای او هدیه می­آورند، مسلم چنان تا صبح مشغول پیدا کردن حدیث بود، که متوجه نمی­شود تمام سبد خرما را خورده است. هرچند حدیث را پیدا می­کند اما خوردن خرمای زیاد سبب فوت او می‌شود.[21] او در روز یکشنبه چهارم رجب سال 261 هجری قمری در 57 سالگی از دنیا رفت.[22]

آثار و تألیفات

قیس آل قیس در الإیرانیون و الأدب العربی، 21 تألیف برای او در موضوعات مختلف از جمله تاریخ، حدیث و رجال ذکر می‌کند. [23] ابن‌جوزی با ذکر 23 عنوان کتاب، تألیفات او را بیش از این تعداد می­داند.[24]

در میان تمام آثار مسلم، کتاب صحیح او بسیار مورد توجه قرار گرفت تا آن‌جا که در کنار صحیح بخاری جایگاهی برتر را در میان کتب حدیث به خود اختصاص داد.

صحیح مسلم

مسلم نگارش کتاب معروفش را به درخواست یکی از اطرافیانش[25]، و در مدت پانزده سال به انجام رسانید[26]، و از آنجا که این کتاب را در حیات بسیاری از مشایخش و با دسترسی به کتبش نگاشت دقت بسزایی در نگارش و الفاظ آن به کاربرد.[27]

 محمد فؤاد عبد­الباقی، تعداد احادیث صحیح مسلم را بدون تکرار 3033 حدیث[28] و با مکررات 5777 حدیث[29] می­داند، که مسلم آنها را از میان سیصد هزار حدیث گزینش نمود[30] و آن را با عنوان المسند الصحیح در 54 کتاب تنظیم کرد.

همان­گونه که درباره شخصیت مسلم دیدگاه‌های متفاوتی وجود دارد، درباره صحیح او نیز چنین است. مازری کتاب صحیح مسلم را از صحیح‌ترین کتب می­داند.[31] بعضی هم کتاب او را أصح کتب می­دانند که در مقایسه صحیحین به تفصیل اشاره می­شود. جالب است که مسلم، از کتاب خودش این­گونه تمجید می­کند:

لو أن أهل الحدیث یکتبون مأتی سنة الحدیث فمدارهم علی هذا المسند.[32]

محور کتابت حدیث نزد محدثین، تا دویست سال همین مسند خواهد بود.

وی پا را فراتر نهاده و چنین ادعا می­کند:

لیس کل شیءٍ عندی صحیح وضعته هنا إنما وضعت ههنا ما أجمعوا علیه.[33]

نه تنها روایات صحیح را در این کتاب گرداوری نموده‌ام بلکه هر آنچه مورد اجماع علماء بوده را در این کتاب گردآوری نموده‌ام.

با این حال نقدهای فراوانی هم متوجه کتاب او شده است. از جمله نووی شارح بزرگ صحیحین ادعای مسلم مبنی بر اجماعی بودن صحت احادیث کتابش را قبول نمی­کند و می‌گوید:

صحت احادیث زیادی از صحیح مسلم مورد اختلاف علماست.[34]

ابن‌حجر معتقد است احادیثی از کتاب مسلم که مورد انتقاد قرار گرفته بیش از 130 حدیث است.[35] همچنین می‌توان بخاری را هم از منتقدین رجال صحیح مسلم به شمار آورد؛ زیرا بخاری به 625 نفر از رجال صحیح مسلم اعتنایی ندارد و حدیثی از آنها نقل نمی­کند.[36]

در نقد صحیح مسلم کتاب­هایی به نگارش در آمده است، مانند:

1-     تنبیه المعلم بمبهمات صحیح مسلم، اثر أبوذر سبط بن العجمی (متوفی 884ه‍)

2-    غرر الفوائد المجموعة فی بیان ما وقع فی صحیح مسلم من الأحادیث المقطوعة، اثر رشیدالدین أبی‏الحسین العطار (متوفی 622).[37]

3-     البیان و التوضیح لمن أخرج له فی الصحیح و مسّ بضرب من التجریح، اثر أبی‏زرعة العراقی (متوفی 826ه‍).

عده‌ای معتقدند مسلم نتوانست کتابش را بنابر روشی که در مقدمه کتابش بیان کرده، به پایان برساند.[38]

محمد طوالبه، مجموعه کتبی که درباره صحیح مسلم نگاشته شده اعم از مستخرجات، مستدرکات، مختصرات، شرح‏ها، نقدها و... را تا 118 عنوان ذکر کرده است.[39]

 

 

مقایسه صحیحین

 تعداد زیادی از علمای اهل سنت بر این عقیده‌اند که صحیحین اصح کتب و برتر از سایر کتاب‌های حدیثی هستند.[40] ابن تیمیه می­نویسد:

فإن الذی اتفق علیه أهل العلم أنه لیس بعد القرآن کتاب أصح من کتاب البخاری، ومسلم.[41]

آنچه مورد اتفاق نظر عالمان می‌باشد این است که بعد از قرآن کتابی صحیح‌تر از کتاب بخاری و مسلم نیست.

و ابن الصلاح معتقد است که:

اتفاق الأمة على تلقی ما اتفقا علیه بالقبول وهذا القسم جمیعه مقطوع بصحته.[42]

اتفاق نظر امت اسلامی بر این است که آنچه را که بخاری و مسلم پذیرفته باشند، می‌پذیرند و صحت این قسم از حدیث، قطعی است.

ابن قیّم در الصواعق المرسله می­گوید:

وأهل الحدیث متفقون على أحادیث الصحیحین وإن تنازعوا فی أحادیث یسیرة منها جدا وهم متفقون على لفظها ومعناها کما اتفق المسلمون على لفظ القرآن ومعناه.[43]

اهل حدیث اتفاق نظر دارند بر صحت روایات صحیحین اگر چه در تعداد بسیار اندکی از روایات صحیحین اختلاف است اما آنان اتفاق نظر دارند بر الفاظ و محتوای روایات صحیحین، چنانکه مسلمانان اتفاق نظر دارند بر لفظ و محتوای قرآن.

از این رو مقایسه بین آن‌دو منجر به اختلاف شده.[44]

 بعضی معتقدند که صحیح بخاری افضل است[45] مانند:

1-    ابن‌حجر با بررسی شش وجه اثبات می‏کند صحیح بخاری برتر است.[46]

2-    دکتر نورالدین عتر به سه دلیل اشاره می‏کند.[47]

3-    در کتاب الیواقیت و الدرر بعد از اشاره به برتری بخاری و صحیح او از جهت عدالت و ضبط، به این دلیل که راویان مورد انتقاد صحیح بخاری کمتر است می‏گوید:

علما اجماع دارند بخاری اعلم از مسلم، و استاد اوست.[48]

سخنی از مسلم نقل شده که شاید بتوان آن را تأیید همین نظریه دانست، چرا که مسلم شاگرد بخاری بود، و در جریان تکفیر بخاری توسط استادش ذهلی، او را تنها نمی‏گذارد[49] و با او از شهر خارج می‏شود و نهایت ادب و احترام را رعایت می‏کرد تا جایی که روزی به او می‌گوید:

اجازه بدهید پایتان را ببوسم ای پیشوای محدثان.[50]

نووی نقل می‌کند مسلم در مقابل بخاری مانند طفلی بود که از استاد خود سؤال می‌کند.[51]

نظر این دسته از علما در یک جمله از کلام دار قطنی خلاصه می‏شود که:

لولا البخاری لما راح مسلم و لا جاء؛[52]

اگر بخاری نبود مسلم روی آسایش را نمی‌دید و اصلاً مطرح نمی‌شد.

أبوالعباس ابن سعید ابن عقدة[53] در برتری دادن مسلم بر بخاری گفته است:

قد یقع لمحمد الغلط فی أهل الشام و ذلک أنه أخذ کتبهم ، فنظر فیها ، فربما ذکر الواحد منهم بکنیته، و یذکره فی موضع آخر باسمه ، یتوهم أنهما اثنان، و أما مسلم فقلما یقع له من الغلط فی العلل، لأنه کتب المسانید، و لم یکتب المقاطیع و لا المراسیل.[54]

محمد گاهی دچار خطا می‌شود نسبت به نقل از اهل شام زیرا او روایات را از بررسی کتب آنان بدست آورده و چه بسا افرادی را در یک جا با کنیه و در جای دیگر با نام ذکر می‌کند که همین باعث توهم تفاوت دو عنوان می‌شود، اما اشتباه در علل[55] نزد مسلم بسیار اندک است، زیرا او روایات مسند را گردآوری می‌کند نه مقطوعه و مرسله را.

بعضی هم معتقدند صحیح مسلم افضل است؛[56]مانند: ابن‌عقده،[57] ابو‌زرعه و ابو‌حاتم.[58]

همچنین ابو‌علی نیشابوری[59] و ابن‌حزم[60] معتقدند که:

ما تحت ادیم السماء کتاب أصح من کتاب مسلم بن الحجاج.[61]

زیر تمام آسمان، کتابی صحیح‌تر از کتاب مسلم نیست.

کسانی که نظریه برتری موطأ مالک را به نفع بخاری توجیه نموده‌اند،[62] نظریه برتری صحیح مسلم را نیز به نفع بخاری مصادره می‏کنند. ابن‌حجر درباره عبارتی که از نیشابوری و ابن‌حزم نقل شد می‏گوید:

کلام آنان تصریح به افضل بودن صحیح مسلم نیست؛ زیرا این جمله نفی می‏کند اصح بودن را، از غیر کتاب مسلم. بنابراین، مقصود یا اصح بودن صحیح مسلم است یا مساوی بودن صحیح مسلم با غیرش، و با وجود دو احتمال کلام تصریح نخواهد بود. [63]

قاضی سنیکی می‏گوید:

هرچند سخن آنان ظهور عرفی دارد در افضل بودن صحیح مسلم اما چون به حد تصریح نرسیده قابل اعتنا نیست.[64]

این افراد به خصوص ابن‌حجر که این احتمالات را منافی با صراحت کلام می دانند، درباره برتری بخاری و اعلم بودن او در حدیث، دقیقاً به چنین عباراتی استشهاد می‏کنند. ابن‌حجر نقل می‌کند:

ما تحت ادیم السماء اعلم بالحدیث من محمد بن اسماعیل؛[65]

زیر تمام آسمان، شخصی داناتر به حدیث از محمد بن اسماعیل نیست.

بعضی هم به طور مطلق برتری را مطرح نمی­کنند، بلکه هر یک از دو کتاب را در موضوعی خاص برتر می­دانند. إمام الحرمین، صحیح مسلم را از جهت دسته‌بندی احادیث برتر می‌داند.[66] و ابن حجر معتقد است:

حصل لمسلم فی کتابه حظ عظیم مفرط لم یحصل لاحد مثله بحیث أن بعض الناس کان یفضله على صحیح محمد بن إسماعیل وذلک لما اختص به من جمیع الطرق وجودة السیاق والمحافظة على أداء الألفاظ کما هی من غیر تقطیع ولا روایة بمعنى.[67]

برای مسلم در کتابش بهره‌ای بزرگ و وافر حاصل شده است که برای احدی مانند او فراهم نشده، لذا بعضی کتاب او را از صحیح محمد بن اسماعیل برتر می‌دانند، و علت آن توجه خاص مسلم است به جمیع طرق و چینش نیکو و تقید به ذکر (عین) الفاظ چنانکه هست بدون تقطیع و نقل به معنی.

آنچه باید مورد توجه قرار گیرد این است که حتی در اصل این که صحیحین اصح کتب هستند نیز بین علما اختلاف است و بعضی آن را نمی­پذیرند. چنان‏که در ردّ أفضل و أصح بودن صحیحین، تعبیرهای مختلفی از شافعی نقل شده که به دو نمونه اشاره می­کنم:

ما علی وجه الأرض بعد کتاب اللّه اًصح من کتاب مالک.

بر روی زمین بعد از کتاب خدا هیچ کتابی صحیح­تر از کتاب مالک نیست.

ما اعلم شیئاً بعد کتاب اللّه أصح من موطأ مالک. [68]

هیچ چیزی را بعد از کتاب خدا صحیح­تر از (کتاب) موطأ مالک نمی­دانم.

جزائری نقل می‌کند که اعتقاد به اصح بودن احادیث صحیحین تحکّم و زورگویی است.[69]

ذهبی می‌گوید در بین راویان صحیحین افراد زیادی هستند که کسی تصریح به وثاقت آنان نکرده اما جمهور معتقدند کسی که از مشایخ حدیث باشد و گروهی از او روایت نقل کرده باشند و تضعیف نشده باشد، حدیثش صحیح است.[70] ابن حجر ضمن پذیرش اصل کلام ذهبی در رد تعداد آنها می‌نویسد: تعداد آنان نادر است زیرا غالب آنان معروف به وثاقت‌اند.[71]

در صحیحین به پیامبر6 نسبت داده می‌شود که با وجود تذکر و اعتراض عمر، حضرت بر جنازه عبدالله بن أبیّ، از منافقان سرسخت مدینه، نماز خواندند و نهی خداوند در قرآن از این کار را (که اگر هفتاد بار هم برای آنان استغفار کنی خداوند آنان را نخواهد بخشید، زیرا آنان به خدا و رسول کافر شدند)[72] هم چنین توجیه نمودند که من بیش از هفتاد بار برای او استغفار می‌کنم، اما تعدادی از بزرگان اهل سنت با توجه به ورود این حدیث در صحیحین آن را باطل می‌دانند. ابن حجر می‌گوید: قاضی أبوبکر باقلانی، داودی، إمام الحرمین (جوینی) و غزالی این حدیث را صحیح نمی‌دانند.[73] إمام الحرمین (جوینی) می‌نویسد:

اهل حدیث چنین حدیثی را تصحیح نکرده‌اند، کسی که اندکی عربی بداند متوجه می‌شود که مقصود خداوند از عدد هفتاد، بیان تعداد نبوده است... چگونه چنین مطلب یقینی، مخفی مانده باشد بر کسی که فصیح‌ترینِ تلفظ کنندگان به حرف "ضاد" (عرب) است.[74]

بنابراین، ادعای اجماع اهل سنت یا اتفاق عالمان، بر افضل بودن یکی از آن‌دو کتاب بر دیگری ادعایی گزاف است؛ چراکه نه در افضلیت صحیحین اجماعی وجود دارد و نه در افضلیت یکی بر دیگری.

بعضی از کتبی هم که مستقلا به نقد صحیحین ‌پرداخته­اند عبارتند از:

1-    الأحادیث المخرجة فی الصحیحین التی تکلم فیها بضعف أو انقطاع، اثر عبدالرحیم عراقی (متوفی806ه‍).[75]

2-    السنن الأبین و المورد الأمعن فی المحاکمة بین الإمامین فی السند المعنعن، اثر ابن‌رشید الفهری (657-721ه‍).

3-    تجرید البخاری و مسلم من الأحادیث التی لاتُلزم، اثر اندیشمند معاصر اهل سنت جمال البنّاء.


[1]. برخی ابو‌الحسین ثبت کرده‏اند: النووی، محیی‌الدین یحیی بن شرف، تهذیب الأسماء و اللغات،  دارالکتب العلمیة، بیروت، ]بی تا[، ج2، ص89؛ تهذیب التهذیب، ج5، ص426؛ الزرکلی، خیرالدین، الأعلام، چاپ هشتم،  دارالعلم للملایین، بیروت، 1989میلادی، ج7، ص221؛ تاریخ بغداد، ج13، ص101.

[2]. القشیری : بضم القاف وفتح الشین المعجمة وسکون الیاء المنقوطة من تحتها باثنتین وفی آخرها الراء . هذه النسبة إلى بنی قشیر. الأنساب، ج4، ص501.

[3]. برای زندگانی او رجوع شود به: الشوکانی، محمد، نیل الأوطار من أسرار منتقی الأخبار، تحقیق محمد صبحی حلاق، چاپ اول،  دار ابن‌الجوزی، المملکة العربیة السعودیة، 1427قمری، ج1، ص11؛ تاریخ مدینة دمشق، ج58، ص85؛ تقریب التهذیب، ج2، ص178؛ السمعانی، أبی‌سعد عبدالکریم،  الأنساب، چاپ اول  دارالفکر، بیروت، 1408قمری، ج4، ص503.

[4]. تهذیب التهذیب، ج5، ص427؛ تذکرة الحفاظ، ج2، ص590. ذهبی تاریخ ولادت را 201هـ.ق می­داند. (الذهبی، شمس‌الدین محمد بن احمد، العبر فی خبر من غبر، تحقیق محمد زغلول،  دارالکتب العلمیة، بیروت،]بی تا[، ج1، ص375.

[5]. همان، ج1، ص375.

[6]. همان.

[7]. تاریخ بغداد، ج13، ص101.

[8]. سیر أعلام النبلاء، ج12، 563.

[9]. تاریخ مدینة دمشق، ج58، ص89؛ تهذیب الکمال، ج27، ص505؛ تذکرة الحفاظ، ج2، ص589؛ تهذیب التهذیب، ج10، ص114؛ البدایة و النهایة، ج10، ص140.

[10]. شرح صحیح مسلم، ج1، ص11.

[11]. تهذیب الأسماء و اللغات، ج2، ص90.

[12]. از خیابان‏های نیشاور در آن عصر. المزی، جمال‌الدین ابی‌الحجاج یوسف، تهذیب الکمال فی اسماء الرجال، تحقیق بشار عوّاد معروف، چاپ اول  مؤسسة الرسالة،]بی جا[، 1400قمری، ج27، ص506، پاورقی ش4.

[13]. تاریخ مدینه دمشق، ج58، ص93؛ تاریخ بغداد، ج13، ص102.

[14]. شرح نووی بر صحیح مسلم، ج1، ص10؛ غرر الفوائد المجموعة، ص75؛ تاریخ بغداد، ج13، ص102؛ طبقات الحنابلة، ج1، ص338؛ تاریخ مدینة دمشق؛ ج58، ص90؛ تهذیب الکمال، ج1، ص168؛ سیر أعلام النبلاء،ج12، ص579؛ البدایة و النهایة، ج11، ص40.

[15]. تاریخ بغداد، ج5، ص29؛ تهذیب الکمال، ج1، ص419؛ سیر اعلام النبلاء، ج12، ص571؛ میزان الاعتدال، ج1، ص126.

[16]. ذهبی می­گوید: "کان مسلم بن الحجاج یظهر القول باللفظ، و لایکتمه، فلما استوطن البخاری نیسابور أکثر مسلم الاختلاف إلیه" (بسیار در مجلس او حاضر می­شد) سیر اعلام النبلاء، ج12، ص572.

[17]. همان، ص456؛ تاریخ بغداد، ج2، ص31؛ تاریخ مدینة دمشق، ج52، ص94.

[18]. ابن­خلکان، (شمس‌الدین) أحمد، وفیات الأعیان و أنباء أبناء الزمان،  دار صادر، بیروت 1397قمری، ج5، ص194.

[19]. حاجی خلیفة،  کشف الظنون، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، [بی‌تا]، ج1، ص555.

[20]. مجموعة الفتاوی، ج20، ص40.

[21]. تاریخ بغداد، ج13، ص104؛ تاریخ مدینة دمشق، ج58، ص94؛ تهذیب الکمال، ج27، ص507؛ البدایة و النهایة، ج11، ص38؛ تهذیب التهذیب، ج5، ص427؛ المنتظم، ج12، ص172، صیانة صحیح مسلم من الإخلال، ص63.

[22]. العبر فی خبر من غبر، ج1، ص375؛ تذکرة الحفاظ، ج2، ص590؛

[23]. قیس، آل قیس، الإیرانیون و الإدب العربی (رجال علم الحدیث)،  مؤسسة البحوث و التحقیقات الثقافیة، تهران، 1363شمسی، ص221-237.

[24]. عنوان بعضی از آنها چنین است:  کتاب عمرو بن شعیب بذکر من لم یحتج بحدیثه وما أخطأ فیه.  ذکر من لیس له إلّا راو واحد من رواة الحدیث.  أولاد الصحابه فمن بعدهم من المحدثین.  المسند الکبـیر علی أسماء الرجال. الجـامع الکبـیر علی الأبـواب.  کتاب ذکر أوهام المحدثین.  سؤالات أحمد بن حنبل.  الإنتفاع بجلود السباع.  کتاب المخضرمین.  الأسماء و الکنی.  المسند الصحیح. طبقات التابعین.  الأقران.  التمییز.  العلل. ابن­جوزی، جمال‌الدین ابی‌الفرج عبدالرحمن، المنتظم فی تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق مصطفی عبد­القادر عطا و محمد عبد ­القادر عطا، چاپ اول  دارالکتب العلمیة، بیروت، 1412قمری، ج12، ص171؛ تذکرة الحفاظ، ج2، ص590؛ سیر أعلام المحدثین، 224؛ همچنین کتاب الإمام مسلم بن الحجاج در صفحات83 تا 99، تحقیق مفصلی دربارۀ کتب مسلم دارد.

[25]. صحیح مسلم، ج1، ص4.

[26]. سیر أعلام النبلاء، ج12، ص566.

[27]. هدی الساری، ص10.

[28]. صحیح مسلم، ج 4، ص 2323.

[29]. طوالبة، محمد عبدالرحمن، الإمام مسلم و منهجه فی صحیحه، چاپ اول،  دارالبیارق و  دار عمار،]بی جا[، 1418قمری، ص109.

[30]. تاریخ بغداد، ج13، ص102؛ نیل الأوطار، ج1، ص11؛ تاریخ الإسلام، ج20، ص185.

[31]. المازری، المعلم بفوائد مسلم، تحقیق محمد الشاذلی،  بیت‌الحکمه، تونس، 1988میلادی، ج1، ص270.

[32]. المنهاج (شرح النووی علی صحیح مسلم)، ص21؛ تاریخ الإسلام، ج20، ص186.

[33]. صحیح مسلم، کتاب الصلاة، باب16، التشهد فی الصلاة، ح 63 (404).

[34]. المنهاج (شرح النووی علی صحیح مسلم)، ص22.

[35]. هدی الساری، ص10.

[36]. المنهاج (شرح النووی علی صحیح مسلم)، ص22.

[37]. القرشی، یحیی (رشیدالدین العطار)، غرر الفوائد المجموعة فی بیان ما وقع فی صحیح مسلم من الأحادیث المقطوعة، تحقیق محمد خرشافی چاپ اول،  دارالکتب العلمیة، بیروت، 1417قمری، ص115،؛ المعلم بفوائد مسلم، ج1، ص384، ش184.

[38]. تذکرة الحفاظ، ج3، ص956؛ سیر اعلام النبلاء، ج12، ص574 و ج16، ص288؛ آل‌سلمان، حسن، الإمام مسلم بن الحجاج و منهجه فی الصحیح و اثره فی علم الحدیث، چاپ اول،  دارالصمیعی، ریاض، 1417قمری، ج2، ص415؛ تاریخ الاسلام، ج20، ص190 و ج26، ص338.

[39]. الإمام مسلم و منهجه فی صحیحه، ص145-162.

[40]. تدریب الراوی، ج1، ص91؛ هدی الساری، ص8.

[41]. مجموعة الفتاوی، ج20، ص321.

[42]. مقدمه ابن الصلاح، ص30.

[43]. ابن قیم، محمد بن ابی بکر، متوفی 751ه‍)، الصواعق المرسلة علی الجهمیة و المعطلة، محقق علی بن محمد الدخیل الله، دار العاصمة، ریاض، چاپ اول، 1408، ج2، ص655.

[44]. ارشاد الساری، ج1، ص30.

[45]. السیوطی، جلال‌الدین عبدالرحمن، الفیة السیوطی فی علم الحدیث، تصحیح احمد شاکر، ص10 (چاپ دار المعرفة) و ص7 (چاپ مکتبةالعلمیة)؛ فتح الباقی، ج1، ص106؛ الأشیوبی الولُّویّ، محمد، اسعاف ذوی الوطر بشرح نظم الدرر فی علم الأثر،  مکتبة الغرباء، مدینة منورة، 1414قمری، ج1، ص38-39؛ تدریب الراوی، ج1، ص91؛ الصنعانی، ابی‌ابراهیم محمد، توضیح الأفکار لمعانی تنقیح الأنظار (و هو شرح لکتاب، تنقیح الأنظار فی تنقید احادیث الأبرار، اثر عزالدین محمد الزیدی الحسنی الیمنی (م840هـ.ق))، تحقیق ابوعبدالرحمن صلاح،  دارالکتب العلمیة، بیروت، 1417قمری، ج1، ص44.

[46]. هدی الساری، ص9. او همچنین در النکت علی کتاب ابن الصلاح، ص62 به تفصیل پرداخته است.

[47]. منهج النقد فی علوم الحدیث، ص256.

[48]. المناوی، محمد عبدالرئوف (952-1031هـ.ق)، الیواقیت و الدرر شرح شرح نخبة الفکر، تحقیق ربیع السعودی، چاپ دوم،  مکتبة الرشد، ریاض، 1413قمری، ج1، ص236.

[49]. ذهبی می­گوید: "کان مسلم بن الحجاج یظهر القول باللفظ، و لایکتمه، فلما استوطن البخاری نیسابور أکثر مسلم الاختلاف إلیه". "ترجمه: مسلم بن حجاج عقیده به لفظ را کتمان نمی‌کرد و زمانی که بخاری در نیشابور سکونت گزید مسلم بسیار در مجلس او حاضر می­شد."  سیر اعلام النبلاء، ج12، ص572.

[50]. سیر اعلام النبلاء، ج12، ص432 و 436؛ منهج النقد فی علوم الحدیث، ص253؛ إبن­عربی، أبوبکر محمد، أحکام القرآن، چاپ اول،  دار الکتب الإسلامیة، بیروت،]بی تا[، ج4، ص169؛ تاریخ الاسلام، ج19، ص247 و 257؛ هدی الساری، ص489.

[51]. نووی، ما تمسّ الیه حاجة القاری لصحیح الإمام البخاری، محقق علی حسن علی عبد الحمید، دار الکتب العلمیة، بیروت، [بی‌تا]،  ص 28.

[52]. ابن­حجر العسقلانی، احمد بن علی، تغلیق التعلیق علی صحیح البخاری، تحقیق موسی القزقی، چاپ اول،  دار عمار، المکتب الإسلامی،]بی جا[، 1405قمری، ج5، ص413؛ سیر اعلام النبلاء، ج12، ص570؛ تاریخ بغداد، ج13، ص103؛ تاریخ مدینة دمشق، ج58، ص90؛ تاریخ الاسلام، ج20، ص187؛ تدریب الراوی، ج1، ص93؛ هدی الساری ص9 و 491.

[53]. دارقطنی متوفی 385هـ: کان أبو العباس بن عقدة یعلم ما عند الناس و لایعلم الناس ما عنده. تاریخ بغداد، ج5، ص221.

[54]. تذکرة الحفاظ، ج2، ص589؛ تاریخ الإسلام، ج20، ص185؛ تاریخ بغداد، ج13، ص103؛ تاریخ مدینة دمشق، ج58، ص90.

[55]. دارقطنی معنای اصطلاحی شایع در علة حدیث را چنین بیان می‌کند: عبارة عن أسباب خفیة غامضة، طرأت على الحدیث فقدحت فی صحته مع أن الظاهر السلامة منها ، ولا یکون للجرح مدخل فیها ... العلة غالبا توجد فی الاسناد وأحیانا توجد فی المتن ، فإذا وقعت العلة فی الاسناد ، فإما تقدح فی السند فقط أو فیه وفی المتن معا أو لا تقدح مطلقا. وهکذا إذا وقعت فی المتن.  "ترجمه: (علة در حدیث) عبارت است از اسباب پنهان و پیچیده‌ای که با عروض بر حدیث سبب خدشه در صحت آن می‌شود، با اینکه در ظاهر عری از آن به نظر می‌آید، و جرح راوی در علل حدیث دخالتی ندارد ... علة غالبا در اسناد حدیث و گاهی در متن حدیث یافت می‌شود، پس علة در اسناد یا سبب قدح در سند مس‌شود یا قدح در سند و متن و یا مطلقا سبب قدح نخواهد بود و همچنین علة در متن." علل الدارقطنی، ج1، ص37 و 39؛ همچنین نگاه شود به: إبن حجر العسقلانی، احمد بن علی،  النکت علی کتاب إبن الصلاح، محقق السعدی، محمد فارس، چاپ اول،  دار الکتب العلمیة، بیروت، 1414، ص295؛ الحاکم النیشابوری، أبو عبدالله، معرفة علوم الحدیث، چاپ چهارم،  دار الآفاق الحدیث، بیروت، 1400، ص112.

[56]. ألفیة السیوطی فی علم الحدیث، ص10 (چاپ دار المعرفة) و ص7 (چاپ مکتبة العلمیة)؛ العطار، رشیدالدین، غرر الفوائد المجموعة فی بیان ما وقع فی صحیح مسلم من الأحادیث المقطوعة، تحقیق محمد خرشافی، چاپ اول،  دارالکتب العلمیة، بیروت 1417قمری، ص17؛ ابن­حجر العسقلانی، احمد بن علی، نزهة النظر فی توضیح نخبة الفکر فی مصطلح اهل الأثر، تحقیق نورالدین عتر،  دارالخیر، بیروت،]بی تا[، ص59؛ تهذیب التهذیب، ج5، ص427.

[57]. تذکرة الحفاظ، ج2، ص589؛ تاریخ الإسلام، ج20، ص185.

[58]. تاریخ بغداد، ج13، ص102؛ تاریخ مدینة دمشق، ج58، ص90؛ تهذیب الکمال، ج1، ص168 و ج27، ص506؛ سیر اعلام النبلاء، ج12، ص563؛ تاریخ الإسلام، ج20، ص184.

[59]. حسین بن علی نیشابوری استاد حاکم ابو‌عبداللّه، صاحب مستدرک (متوفی 349هجری). (سیر اعلام النبلاء، ج16، ص51 و 56؛ هدی الساری، ص8)

[60]. در منابع به بعض اهل الغرب تعبیر می‏کنند که گفته شده مقصود ابن‌حزم است. فتح الباقی، ج1، ص107؛ هدی الساری، ص10 عیاض(قاضی عیاض)، ابی‌الفضل، اکمال المعلم بفوائد مسلم، تحقیق یحیی اسماعیل،  دارالوفاء،]بی جا[، 1419قمری، ج1، ص80.

[61]. مکانة الصحیحین، ص56؛ هدی الساری، ص10؛ سیر اعلام النبلاء، ج12، ص566 و ج16، ص55؛ تاریخ مدینة دمشق، ج14، ص275 و ج58، ص92؛ تاریخ بغداد، ج13، ص102؛ تهذیب الکمال، ج1، ص168؛ تذکرة الحفاظ، ج2، ص589 و ج3، ص904؛ تغلیق التعلیق، ج5، ص424؛ ارشاد الساری ج1، ص30.

[62] . هدی الساری، ص8؛‌ توضیح الأفکار لمعانی تنقیح الأنظار، ج1، ص51؛ السُنیکی الأنصاری، زین‌الدین، فتح‌الباقی بشرح ألفیة العراقی، تحقیق عبداللطیف الهمیم و ماهر یاسین فحل، دارالکتب العلمیة، بیروت، 1422قمری، ج1، ص107.

[63]. هدی الساری، ص10.

[64]. فتح الباقی، ج1، ص107.

[65] . تغلیق التعلیق، ج5، ص411.

[66]. صیانة صحیح مسلم من الإخلال و الغلط، ص69.

[67]. تهذیب التهذیب، ج10، ص114.

[68]. تذکرة الحفاظ، ج1، ص208؛ ابن تیمیة، مجموعة الفتاوی، ج18، ص74؛ ابن­عبدالبر، التمهید لما فی الموطأ من المعانی والأسانید، تحقیق مصطفی العلوی و محمد البکری،  مکتبة السوادی، جدّة، 1387قمری، ج1، ص76؛ قوائد التحدیث، ص405؛ مکانة الصحیحین، ص54؛ السیوطی، جلال‌الدین عبدالرحمن، تنویر الحوالک، تحقیق محمد الخالدی، چاپ اول  دارالکتب العلمیة، ]بی جا[، 1418قمری، ص7. بعضی نظر شافعی را به نفع صحیح بخاری توجیه می کنند.  هدی الساری، ص8؛‌ توضیح الأفکار لمعانی تنقیح الأنظار، ج1، ص51؛ السُنیکی الأنصاری، زین‌الدین، فتح‌الباقی بشرح ألفیة العراقی، تحقیق عبداللطیف الهمیم و الیشخ ماهر یاسین فحل،  دارالکتب العلمیة، بیروت، 1422قمری، ج1، ص107.

[69]. الجزائری الدمشقی، طاهر بن صالح، توجیه النظر إلی أصول الأثر،  دارالمعرفة، بیروت، ]بی تا[، ص120؛ أضواء علی السنة المحمدیة، ص312.

[70]. میزان الإعتدال، ج 3، ص 426.

[71]. لسان المیزان، ج 5، ص 3.

[72]. سوره مبارکه توبه، آیه 80.

[73]. فتح الباری، ج 8، ص 255.

[74]. امام الحرمین جوینی، عبد الملک، (متوفی478ه‍)،  البرهان فی أصول الفقه، محقق صلاح عویضه، دار الکتب العلمیة، بیروت، چاپ اول، 1418، ج 1، ص 170.

[75].  الإمام مسلم و منهجه فی صحیحه، ص151؛ الإمام مسلم بن الحجاج و منهجه فی الصحیح و اثره فی علم الحدیث، ج2، ص623؛ ملاّخاطر، خلیل ابراهیم، مکانة الصحیحین، چاپ اول العربیة الحدیثیة، قاهرة، 1402قمری، ص301.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳/۰۴/۲۱
سید روح الله ذاکری

اهل سنت

حدیث اهل سنت

صحیح مسلم

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی