المصطفی

المصطفی
بایگانی
آخرین نظرات

عناوین مورد بحث در این مطلب:

منشأ شبهات، مبرّای از نقد دانستن صحیحین نزد اهل سنت است.

پیشنهاد

ذکر عناوین مرتبط در چهار کتاب

به ادامه مطلب بروید

فهرست مطالب پایان‌نامه (کلیک کنید)

   

نتیجه

آنچه از بررسی این چهار شبهه و موضع علماء اهل سنت می­توان نتیجه گرفت این است که هر چند مهم­ترین دلیل طرح چنین مطالبی از سوی عالمان اهل سنت به نوع نگاه آنان به مسأله عصمت بازمی­گردد اما یکی از علل اصلی بوجود آمدن این شبهات به­ویژه در قرن­های اخیر، این عقیده است که صحیحین أصح کتب بعد از کتاب خدا هستند، چرا که آنان روایات موجود در سایر کتب حدیثی حتی صحاح دیگر را در موارد متعددی مورد نقد قرار می­دهند اما در استناد به صحیحین به ویژه صحیح بخاری آنها را چنان در هاله­ای از عصمت قرار می­دهند که با کوچکترین تردید و شکی هم به شدت مقابله می­کنند تا آنجا که عالمان بزرگی مانند ألبانی که او را بخاری دوران لقب داده­اند ترس و واهمه دارند از اینکه گفته شود او یکی از راویان احادیث صحیح بخاری را تضعیف کرده.[1] و البته آنگاه که در پاسخ شبهات به چالش کشیده می­شوند منشأ این پافشاریهای بی­دلیل خود را بر ملا می­سازند که چیزی نیست جز جمود بر صحت مطلق هر آنچه بین دو جلد صحیحین است؛ چنانکه شربینی تشکیک در حجیت یک روایت از صحیح بخاری را برابر با ازبین رفتن سنت پیامبر9 و عدم اعتماد به سایر کتب روایی می­داند.[2]

وچنانکه ابن حجر نقل می­کند که:

 حدیثی را که بخاری بگوید نمی­شناسم، حدیث نیست.[3]

در حالی که ذهبی می­نویسد:

و فی رواة الصحیحین عدد کثیر ما علمنا أن أحدا نص علی توثیقهم؛[4]

در بین راویان احادیث صحیح بخاری عده زیادی هستند که احدی آنها را توثیق ننموده.

آنان در دفاع از صحیحین و پاسخ به شبهاتی که آغاز مطرح شدن آنها قرنها قبل بوده کتب متعددی نوشته و می­نویسند و هنوز هم دربارۀ داستان ساختگی­ای مثل غرانیق، به قلم­فرسائی می­پردازند و حتی عالمان بزرگ معاصر اهل سنت مانند ألبانی کتابهای مفصل در خصوص آن می­نگارند و گوئی هنوز این داستان، حل نشده باقی مانده است.

البته هرچند در مقابل این طرفداری بی­چون و چرا و طرفداران سر سختی که حتی مسح متن صحیح بخاری را باعث دفع بیماری وبا می­دانند[5] بوده و هستند افرادی از عالمان اهل سنت که به همین اندازه بخاری و صحیحش را تقبیح نموده­ و نقل حدیث او از خوارج و غالیان را به رخ طرفدارانش می­کشند و تا آنجا پیش می­روند که می­گویند بخاری حتی چپ و راست را هم تشخیص نمی­دهد[6] اما باید توجه داشت که هر دو دسته گرفتار نوعی عقده­گشائی مذهبی می­باشند.

بنابراین حداقل در خصوص چهار شبهه­ای که با محوریت وحی مورد بررسی قرار گرفت باید گفت تنها راه اهل سنت در پاسخ به آنها که بنیان وحی را به عنوان اساسی­ترین اعتقاد مسلمانان مورد انکار قرار می­دهند، شکستن عصمت صحیحین (شیخین) است که راه را برای نقد ها و پاسخهای واقع­بینانه هموار می­سازد در غیر این صورت هیچگاه چالشی که علماء اهل سنت با آن مواجه­اند حل نخواهد شد و به تبع آن مستشرقان بر ادعاهای بی پایه و اساس خود پافشاری خواهند نمود.

کسی که او را سلطان العلماء[7]، علامه ذوالفنون و یگانه عصرش[8]، می­خوانند، یعنی عز الدین عبد العزیز السلمی الدمشقی از عالمان بزرگ اهل سنت در قرن هفتم هجری قمری می­نویسد:

ما رأیت أحدا رجع عن مذهب إمامه إذا ظهر له الحق فی غیره بل یصیر علیه مع علمه بضعفه وبعده، فالأولى ترک البحث مع هؤلاء الذین إذا عجز أحدهم عن

تمشیة مذهب إمامه قال لعل إمامی وقف على دلیل لم أقف علیه ولم أهتد إلیه؛[9]

هرگز ندیده­ام کسی را که بعد آگاه شدن از بطلان نظر و مذهب امامش، از آن مذهب دست بردارد، پس ترک نمودن بحث با این افرادی که زمان عجز از پیروی و دفاع از امامشان هم دست از عقیده باطلشان برنمی­دارند و می­گویند شاید پیشوای من دلیلی داشته که من اطلاع ندارم، بهتر است.

مصداقهای این سخن الآن هم هستند که بدون توجه به صحیح یا باطل بودن یک مطلب و ادعایی، فقط به دفاع از پیشوای خود می­اندیشند و بس. به عنوان نمونه أبو شهبه در بررسی عبارتی در پایان یکی از روایات صحیح بخاری[10] که از اقدام مکرر پیامبر9 به خودکشی حکایت می­کند بعد از ارائه توجیهی ضعیف در علت نقل چنین عبارتی توسط بخاری، و حتی ارائه استدلال بر سخیف بودن محتوای آن عبارت، می­نویسد:

و لو أن هذه الروایة کانت صحیحة لأولناها تأویلا مقبولا اما و هی علی هذه الحالة فلا نکلّف أنفسنا عناء البحث عن مخرج لها؛[11]

اگر این (قسمت از) روایت صحیح می­بود توجیه قابل قبولی ارائه می­دادیم اما با ضعف آن دیگر نیازی به تحمل نمودن زحمت برای توجیه آن نیست.

یکی دیگر از عللی که باعث غفلت بسیاری از محدثان اهل سنت خصوصا شیخین در نقل چنین روایاتی شده است، کلامی است از کسی که ابن حزم درباره او می­گوید:

در فقه الحدیث همتائی ندارد چه رسد به بالاتر از خودش.[12]

 او أبو عمر بن عبد البر از عالمان بزرگ اهل سنت در قرن پنجم هجری قمری است که چنین می­نویسد:

أما طلب الحدیث على مایطلبه کثیر من أهل عصرنا الیوم دون تفقه فیه ولا تدبر لمعانیه، فمکروه عند جماعة أهل العلم؛[13]

عالمان آموختن حدیث را بدون دقت و تأمل در معانی آن، چنانکه بسیاری از اهل زمان ما به دنبال آن هستند، مکروه و مذموم می­شمرند.

این مطلب را ذهبی با بیان بسیار تندی چنین ابراز می­دارد:

أما المحدثون فغالبهم لا یفهمون، ولا همة لهم فی معرفة الحدیث، ولا فی التدین به؛[14]

اما محدثان، پس غالب آنها (معنی و باطن حدیث را) نمی­فهمند، و همتی هم برای شناخت و درک حدیث و عمل به آن ندارند.

و چه بسا نقل و گسترش امثال این روایات بین اهل سنت، که بیشتر توهین به اسلام و پیام­آور آن است تا بیان عقاید اسلامی و سیرۀ پیام آور آن، شخصیتی مانند شعبة بن الحجاج درگذشته به سال 160 هجری قمری، از رجال صحیحین[15] که او را أمیرالمؤمنین در حدیث می­خوانند[16]، و وقتی سفیان خبر فوت او را شنید گفت: حدیث مُرد، و او خود می‌گوید کسی را نمی‌شناسم که مانند من در حدیث جستجو و تلاش نموده باشد (اما بعد از این همه تلاش) و دریافتم که سه چهارم حدیث دروغ است. [17]را بعد از صرف عمری در طلب حدیث، دچار تزلزل و عذاب وجدان نموده که می­گوید:

ای کاش آتش گیره حمام بودم و چیزی از حدیث را نمی­شناختم.[18]

و بعد از مرگ او پسرش بنا به وصیت پدر کتابها و نوشته­های او را از بین می­برد.[19] 

اما امروز اگر اهل سنت بخواهند این واقعیت تلخ را بپذیرند، هرچند بعد از گذشت قرن­ها از صدر اسلام نمی­توانند عقائد مکتوب پیشینیان خود را پاکسازی کنند، اما می­توانند با پذیرفتن بطلان بعضی از عقائد گذشتگانشان تیر خلاص را بر بسیاری از شبهات مستشرقان، بزنند. برای چنین کاری، اولین و مهمترین گام، از بین بردن حباب عصمتی است که صحیحین به ویژه صحیح بخاری را، در آن مصون از هر خطائی می­پندارند، که گوئی هر آنچه بین دو جلد صحیحین است وحی نازل شده از جانب پروردگار می­باشد، دو کتابی که در بسیاری از علوم اسلامی نزد اهل سنت منشأ آراء عالمان بوده و هستند.

رشید رضا این مطلب را چنین بیان می‏کند:

کسی که صحت روایات یا اسانید صحیح بخاری را انکار کند، تکفیر می­شود چنان‌که اساتید الأزهر، دکتر محمد توفیق صدقی را به خاطر تشکیک در سند یک حدیث تکفیر کردند چنان‌که عادتشان است.[20]

البته با وجود تمام این افراط­گرایی­ها، در زمان معاصر متفکرانی از اهل سنت با تمام جرأت در مقابل تکفیرها، از میان اهل سنت برخواسته­اند که به­طور استدلالی، به نقد صحیحین و اعتقادات افراطی طرفداران آن روی آورده­اند، به عنوان نمونه: جمال الدین قاسمی بعد از اشاره به اینکه دست کشیدن بر متن صحیح بخاری بیماری وبا را شفا می­دهد، گفتۀ یکی از مخالفین (عقائد افراطی دربارۀ صحیح بخاری) را نقل می­کند که گفته است:

من هنوز جواب قانع کننده­ای پیدا نکرده­ام برای این سؤال که چگونه عالمان اهل سنت مسح متن بخاری را موجب شفا می­دانند در حالی که چنین مزیتی را برای متن قرآن قائل نیستند.[21]

همچنین محمود أبو ریّة، در  أضواء علی السنة المحمدیة، و شیخ المضیرة أبوهریرة، عبد الوارث الکبیر در مقالۀ لیس کل ما فی صحیح البخاری صحیح، در مجله الوعی الأسلامی کویت و دکتر جمال البنا در کتاب تجرید البخاری و مسلم من الأحادیث التی لاتلزم. جمال البنا هدفش از نوشتن این کتاب را پاک نمودن چهره پیامبر6 از نسبت‌های عالمان به ایشان دانسته عالمانی که غفلت بر آنان چیره شده است.[22]

 همچنین افراد مشهوری از بزرگان سلفیه بوده و هستند، که بعد از تحقیقات فراوان به مذهب اهل بیت روی آورده‏اند، مانند شیخ عبدالله علی القصیمی در کتاب هذه هی الأغلال، و حسن بن فرحان المالکی در کتاب قراءة فی کتب العقائد (المذهب الحنبلی نموذجا)؛[23] و نیز عبدالرحمن القرضاوی.[24]


 

پیشنهاد:

 در زمینه مطالعات غرب شناسی و بررسی دست­آورد­های علمی مستشرقان، اندیشمندان اهل سنت تلاش­های بسیاری داشته­اند، از قبیل ترجمه تعدادی از کتاب­های مستشرقان و بررسی و نقد قسمتی از آراء وشبهات آنان به ویژه درباره شخصیت پیامبر9، البته هرچند در جایگاه خودش اندک است، اما در مقایسه با تلاش­های فرهیختگان شیعه بسیار چشم­گیر است، و متأسفانه در میان شیعه کتابها و پایان­نامه­های معدودی در این زمینه­ها تألیف شده است. در مورد رد شبهات و نقد صحیحین هم به صورت پراکنده کارهائی انجام شده اما به هیچ وجه نمی­توان از آنها به عنوان یک مجموعه هدفمند در این زمینه یاد کرد، باز هم باید گفت که متأسفانه شیعه نه تنها در شناخت سایر ادیان و ملل به صورت علمی پژوهشهای اندکی دارد و کمتر توانسته معارف ناب خود را با ابزارهای روز به دنیا معرفی کند و دست طالبان حقیقت را به گرمی بفشارد بلکه در زمینه مطالعات مستشرقان و شبهات آنان هم که چه بسا از دیدگاه آنان یک سؤال باشد نه شبهه، تلاش چشمگیری نداشته، همچنین مرکز یا مؤسسه­ای که در مجامع علمی بین المللی جایگاه مهمی داشته باشد و بتواند شبهات مطرح شده در دنیا را در سطح گسترده و با پشتیبانی عالمان و اندیشمندان شیعه، به روز پاسخگو باشد وجود ندارد. این مهم نه با همت یک فرد بلکه با تأسیس مراکز و مؤسسه­های مطالعاتی قوی قابل پیگیری است، لذا آغاز این حرکت که چند دهه و بلکه چند قرن به تأخیر افتاده است نیاز به حمایت همه جانبه عالمان، فرهیختگان، محققان و ارگانهای متعدد با پشتوانه طرحی جامع و زمانبندی شده دارد. و در صورت نیاز به تحقیق­های فردی و جزئی توصیه می­شود: الف: ابتدا منابع و کتبی محور تحقیق قرار بگیرند که بتوان به صورت بنیادی به نقد شبهه پرداخت. ب: هر کدام از معارف اسلامی که به عنوان موضوع تحقیق انتخاب شد سیر منطقی مطالب و شبهات در آن رعایت شود.

 

     و السلام علی من اتبع الهدی


 

کتاب شناسی شبهات:

برای ارائه اطلاعات بیشتر به عناوین مفید بعضی از کتابها اشاره می­کنیم:

1- السنة النبویة فی کتابات أعداء الإسلام، مناقشتها و الرد علیها

این کتاب در دو جلد با محوریت تحلیل شبهات درباره سنت پیامبر9 و رد آنها به نگارش در آمده، بعضی از عناوین آن چنین است:

وسائل أعداء السنة قدیما و حدیثا فی الکید للسنة النبویة، ج1، ص185.

 نماذج من الأحادیث الصحیحة المطعون فیها و الجواب عنها، ج2، ص173.

2- آراء المستشرقین حول القرآن الکریم و تفسیره (دراسة و نقد)[25]

این کتاب اثر عمر رضوان در دو جلد در مورد مسائل مختلف از جمله کتابشناسی در موضوع خودش به تفصیل تحقیق نموده که بعضی از سرفصل­های آن چنین است:

المستشرقون و کتاباتهم حول القرآن الکریم، ج1،ص99-220، نویسنده در این فصل به معرفی تفصیلی نوزده مستشرق و تألیف­های آنان می­پردازد.

آراء المستشرقین حول القرآن الکریم و مناقشتها، ج1، ص239.

شبه المستشرقین حول الوحی، ج1، ص372.

شکل القرآن الکریم و مضمونه و شبههم حوله، ج2، 483.

القرائات القرآنیة و شبه المستشرقین حولها، ج2، ص511.

المستشرقون و التفسیر، ج2، ص696.

3-حقائق الإسلام فی مواجهة شبهات المشککین

این کتاب کار گروهی است که با اشراف محمود حمدی زقزوق، به بررسی و رد 147 شبهه در زمینه­های مختلف معارف اسلامی پرداخته است. هرچند از نظر کیفیت ارجاع مطالب و ذکر مأخذ بسیار ضعیف است و نیز در طرح شبهه اما جامعیت و طرح شبهات متعدد از ویژگیهای این کتاب است. بعضی از عناوین آن چنین است:

حول عصمة الرسول، ص315.

حاولة النبی محمد6 الإنتحار، ص369.

محمد6 أمیّ فکیف علم القرآن، ص377.

محمد6 یحرم ما أحل الله، ص379.

الشیطان یوحی إلی محمد6، ص391.

حول تناقض النقل (القرآن) مع العقل، ص400.

4-المستشرقون و الحدیث النبوی[26]

المستشرقون و تدوین الحدیث، ص37.

المستشرقون وسند الحدیث، ص85.

المستشرقون و متن الحدیث، ص128.

المستشرقون و رجال الحدیث، ص179.



[1] . سلسلة الأحادیث الضعیفة، ج3،ص465،ش1299.

[2] . السنة النبویة فی کتابات أعداء الإسلام مناقشتها و الرد علیها، ج2، ص315.

[3]. هدی الساری، ص676.

[4] . میزان الإعتدال، ج3، ص426.

[5] . قوائد التحدیث، ص458.

[6] . تأنیب الخطیب علی ما ساقه فی ترجمة أبی‌حنیفة من الأکاذیب، ص90.

[7] . الأعلام، ج4، ص21.

[8] . العکری الحنبلی، عبد الحی (1032- 1089هـ.ق)، شذرات الذهب فی أخبار من ذهب، تحقیق عبد القادر الأرنؤوط، محمود الأرنؤوط، انتشارات دار بن کثیر، دمشق، 1406هـ.ق، ج5، ص301.

[9].  السلمی الدمشقی، عزالدین عبد العزیز، قواعد الأحکام فی مصالح الأنام، انتشارات مکتبة الکلیات الأزهریة، مصر 1388 هـ ق، ج2،ص159.

[10] . صحیح بخاری،کتاب التعبیر، باب اول ما بدئ به رسول الله من الوحی الرؤیا الصالحة، ح6982.

[11] . أبوشهبة، محمد، السیرة النبویة فی ضوء القرآن و السنة، انتشارات دارالقلم، دمشق، 1412هـ.ق، ج1، ص265.

[12]. القرطبی، أبو عمر یوسف، جامع بیان العلم و فضله، ج1،ص15، (مقدمه محقق)، چاپ اول، انتشارات مؤسسة الریان، بیروت، دار ابن حزم، بیروت،1424هـ ق.

[13]. جامع بیان العلم و فضله، ج2، ص249، ذیل شماره 996 باب (70) ذکر من ذم الإکثار من الحدیث دون التفهم له و التفقه فیه.

[14]. زغل العلم، ص 27. (شامله)

[15]. المقدسی (ابن القیسرانی)، محمد، الجمع بین رجال الصحیحین،ج1، ص218 ش 808.چاپ دوم، انتشارات دارالکتب العلمیة، بیروت،1405هـ ق

[16]. تقریب التهذیب،ج1، ص418 ش2798.

[17]. سیر أعلام النبلاء،ج7، ص 226.

[18]. سیر أعلام النبلاء،ج7، ص213؛ تذکرة الحفاظ،ج1، ص197؛ تاریخ الإسلام،ج9، ص421. 

[19]. سیر أعلام النبلاء، همان؛ تاریخ الإسلام، همان.

[20]. المنار، ج29، ص51.

[21] . قواعد التحدیث، ص458.

[22]. البنا، جمال، تجرید البخاری و مسلم من الأحادیث التی لاتُلزم، صفحه إهداء، ص 3.

[23] . برای اطلاعات بیشتر مراجعه کنید به:  ostazona.blogfa.com/post-28.aspx

. [24] برای اطلاعات بیستر مراجعه کنید به: www.aljewar.org/news.aspx?id=7169

[25] . رضوان، عمر، آراء المستشرقین حول القرآن الکریم و تفسیره (دراسة و نقد)، چاپ اول انتشارات دار طیبة، ریاض1413.

 [26] . بهاء الدین، محمد، المستشرقون و الحدیث النبوی، چاپ اول، دار الفجر، [بی جا]، 1420هـ.ق.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی