المصطفی

المصطفی
بایگانی
آخرین نظرات

کتب درسی حوزه

پنجشنبه, ۲ دی ۱۳۹۵، ۰۶:۰۱ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

سیر تطور کتب درسی فقهی اصولی حوزه‌های علمیه

اهمیت توجه به بنیانهای کتب و مباحث فقهی اصولی و عدم انقطاع از منابع مرجع در این دو علم و تعلیم و تعلّم صحیح آنها، دغدغه همیشگی بزرگان و شرط ارتکازی در تألیف کتب بوده است. توجه به منهج فقهی اصولی در تعلّم تا به آنجا است که مرحوم شیخ محمد حسن نجفی صاحب کتاب گرانسنگ جواهر الکلام در موارد متعدد در مقام نقد استدلال عالمانی همچون محقق اردبیلی متوفی993، شاگرد ایشان محمد بن علی عاملی صاحب مدارک متوفی 1009، محمد محسن فیض کاشانی متوفی 1091 و محدث بحرانی متوفی 1186 می‌فرمایند: فما یظهر من بعض متأخری المتأخرین ... إنما نشأ من اختلال الطریقة، لعدم المبالاة بکلام الأصحاب حجج الله فی أرضه و أمنائه على‌ حلاله و حرامه فی جنب الخبر الصحیح، و کیف لا و لو أراد الإنسان أن یلفق له فقها من غیر نظر إلى کلام الأصحاب بل من محض الأخبار لظهر له فقه خارج عن ربقة جمیع المسلمین بل سائر المتدینین.[1]

 

قبل از اشاره به سیر تطور کتب درسی فقهی، اصولی حوزه‌های علمیه از صدر تا کنون به چند نکته باید توجه نمود:

ـ در صدر اول و زمان اهل بیت علیهم السلام هر چند جلسات بیان احکام و درس برگزار می‌شده اما کتابی به عنوان متن آموزشی مصطلح امروز وجود نداشته و نهایتا مجموعه معلوماتی در قالب تک‌نگاری‌های اصولی یا فقهی بوده است که مورد توجه قرار می‌گرفته است.

ـ کتب فقهی اصولی متداول در جوامع شیعی به إقتضاء جو سیاسی مذهبی حاکم بر فضای جغرافیایی و عالمان حاضر در یک منطقه متفاوت بوده است و مدارس مختلف بغداد، نجف، حله، حلب، جزین، ری، نیشابور و قم تا حدودی صاحب سبک بوده‌اند.

ـ برای آگاهی از درسی بودن یک کتاب از راه‌هایی مانند اجازه‌نامه‌ها، شرح احوال استاد در بیان شاگردان، مقدمه مؤلف، تصریح تراجم نویسان، و قرائنی همچون شروح و حواشی متعدد بر یک کتاب می‌توان استفاده نمود.

ـ ممکن است یک کتاب در حوزه‌ای خاص به عنوان کتاب درسی مطرح بوده باشد.

ـ در بعض موارد کل کتاب فقهی یا اصولی تدریس نمی‌شده بلکه به عللی، فقط قسمتی از آن مورد توجه بوده است.

ـ وضعیت کنونی حاکم بر حوزه‌های علمیه با مراحلی همچون مقدمات، سطح و خارج در گذشته مرسوم نبوده است.

 

تطور کتب درسی اصولی

غیر از تک‌نگاری‌ها و رساله‌های مستقل اصولی از جمله "الألفاظ"[2] از هشام بن حکم متوفی 199؛ "إختلاف الحدیث"[3] از یونس بن عبدالرحمن متوفی 208؛ "الخصوص و العموم و الأسماء و الأحکام"[4] از أبو سهل نوبختی متوفی 311؛ "الخصوص و العموم" و "خبر الواحد و العمل به"[5] از حسن بن موسی نوبختی متوفی اوائل قرن4؛ "کشف التمویه و الإلتباس علی أغمار الشیعة فی أمر القیاس"[6] از استاد شیخ مفید; مرحوم إبن جنید إسکافی متوفی 381؛ کتب اصولی مدوّن شیعی همزمان با آغاز عصر غیبت به گزارش مرحوم شیخ طوسی[7] با کتاب "التذکرة بأصول الفقه" اثر شیخ مفید;متوفی 413 آغاز می‌شود که تنها خلاصه‌ای از آن در کتاب کنز الفوائد[8] شاگرد ایشان مرحوم کراجکی متوفی 449 به ما رسیده است.

سید مرتضی; متوفی 436 بعد از شیخ مفید; اهتمام مضاعفی نسبت به تدوین اصول فقه نشان داد. او در مقدمه "الذریعة إلی أصول الشریعة" با تأکید بر سه نکته: الف: تفکیک اصول عقائد از علم اصول فقه؛[9] ب: جدید بودن قسمتی از محتوا و شیوه بیان مطالب[10]؛ ج: نقد آراء مخالفان به خصوص عالمان اهل سنت همچون أبوحنیفه، شافعی، أبو علی جبّائی، أبو هاشم و أبو القاسم بلخی[11]؛ ضمن تواضع در قبول کاستیهای احتمالی، کتاب خود را سبب بی‌نیاز نمودن طالبان علم در أوساط علمی معرفی می‌کند.

نگارش تلخیص و شروح متعدد بر الذریعة حتی تا چند قرن بعد از آن نشان از توجه علما و حوزه‌های درسی شیعی به آن دارد،[12] هر چند العدة شیخ طوسی انحصار آن را از بین برد. مانند: "شرح مسائل الذریعة" از عماد الدین طبری زنده به سال 553، شاگرد پسر شیخ طوسی و استاد قطب راوندی؛[13]

"شرح الذریعة" از سید کمال الدین المرعشی، (استاد شیخ منتجب الدین متوفی 504)؛[14]

"تلخیص مسائل الذریعة" از أبو الحسن بیهقی معروف به فرید خراسان متوفی 565[15]؛

شرح الذریعة با عنوان "المستقصی" از قطب راوندی متوفی 573.[16]

النکت البدیعة فی تحریر الذریعة، از علامه حلی متوفی 726.[17]

مرحوم شیخ طوسی متوفی 460 مؤسس حوزه علمیه نجف با انگیزه‌ای دو چندان نسبت به دو استاد خود اقدام به تصنیف علم اصول کرد. گزارشگری مرحوم سید مرتضی در مقدمه الذریعة و مرحوم شیخ طوسی در مقدمه العدة فی أصول الفقه از دو نکته در مورد فضای علمی آن خبر می‌دهد:

الف: وجود کتابهای اصولی اهل سنت و مورد توجه بودن آنها.

ب: توجه طالبان علم و عالمان شیعه نسبت به تدوین علم اصول بر اساس مبانی و معتقدات شیعی در تطبیقات فقهی و عقیدتی.

هر چند با انتشار کتبی مانند الذریعة فی أصول الشریعة و العدة فی أصول الفقه گامهای مهمی در تدوین اصول فقه شیعه برداشته شد، اما از طرفی نگاه مذموم امامیه به اجتهاد و تقید به متن روایات در تدوین کتب فقهی (اصول متلقاة)، و از طرف دیگر کثرت أدله شرعیه و طرق استنباط نزد اهل سنت و معتزله، و نکاتی غیر از اینها باعث شد حجم نگارش مدوّنه‌های اصولی نزد اهل سنت افزایش یابد که می‌توان به کتب زیر اشاره نمود:

اصول الفقه‏، جصاص م 370؛ العمد و المغنی، قاضى عبد الجبار معتزلى م 415؛ التحصیل، عبد القاهر أسفرایینى م 429؛ تقویم الادلة، دبوسى قاضى حنفى م 430؛ المعتمد، محمد الطیب بصرى م 436؛ الاحکام فى اصول الأحکام، ابن حزم اندلسى ظاهرى م 456؛ الکفایة، ابو یعلى حنبلى م 458؛ البرهان، جوینى م 478؛ کنز الوصول‏، على بن محمد بزدوى م 482؛ اصول، سرخسى‏ حنفى م 483 یا 490؛ المستصفى، غزالى م 505؛ کفایة الفحول فى علم الاصول، قاضى نسفى م 533؛ المحصول، فخر رازى م 606؛ الاحکام فى اصول الأحکام، آمدى م 631, منتهى السؤل و الأمل، و مختصر المنتهى، ابن حاجب م 646.[18]

مرحوم أبو المکارم بن زهرة الحلبی متوفی 585 با تألیف کتاب غنیة النزوع إلی علمی الأصول و الفروع مانند عالمان قبل از خود هم به نقل و نقد آراء اصولی اهل سنت پرداخت هم در مواردی أنظار اصولی شیخ طوسی و دیگر بزرگان شیعه را نقد نمود.

این کتاب هم در نقاط مختلفی از حلب تا عراق و ایران مورد توجه حوزه‌های علمیه شیعی بوده است.

مرحوم معین الدین المصری این کتاب را به خواجه نصیر الدین طوسی متوفی 672 تدریس نموده است.[19]

محیی الدین أبو حامد محمد بن عبد الله بن علی بن زهرة متوفی 626 (نوه برادر مرحوم أبو المکارم بن زهره و استاد ابن سعید حلی) غنیه را در سال 597 نزد پدرش خوانده است و پدرشان هم نزد مصنف خوانده است.[20]

همچنین ترجمه فارسی این کتاب با عنوان "معتقد الإمامیة" از مرحوم عماد الدین طبری آملی مازندرانی متوفی 698[21] در ایران انتشار یافته است.

بعد از آن کتابی که مورد توجه حوزه‌های شیعی قرار گرفت معارج الأصول محقق حلی صاحب شرایع متوفی 676 بود. البته به نظر می‌رسد این کتاب تا حدودی در حاشیه قرار گرفت. دو شاهد بر این معنا می‌توان اقامه نمود:

ـ مرحوم علامه حلی شاگرد محقق حلی، کتاب "الذریعة" سید مرتضی[22]، "غایة الوصول إلی علم الأصول" غزالی[23] و مختصر ابن حاجب[24] را شرح نمود، اما شرح، حاشیه یا تلخیصی بر معارج الأصول ننوشتند.

ـ طبق گزارش مرحوم آقا بزرگ تهرانی بیشتر شروح بر "معارج الأصول" بعد از زمان شهید ثانی یعنی حداقل سه قرن بعد از محقق حلی[25] و در زمان شهرت کتب اصولی علامه حلی، و شهرت علی الإطلاق "معالم الأصول" نگارش یافته که به نظر می‌رسد بیشتر به جهت شهرت کتاب "شرایع الإسلام" و نیاز به تبیین و تطبیق مبانی اصولی محقق بوده است.

در دوره‌ای که اصول فقه اهل سنت به اواخر دوران شکوفایی خود نزدیک می‌شد و حتی کتابهایی مانند مختصر المنتهی ابن حاجب متوفی 646 در حوزه‌های شیعی هم مورد توجه بود، علامه حلی متوفی 726 با اشراف به مبانی فقهی اصولی اهل سنت با نگاشتن کتب متعدد اصولی و شروح مختلف بر منابع مهم اهل سنت زمینه استقلال و جدایی حوزه‌های شیعی از محتوای کتب اصولی اهل سنت (نه نقد آن) را پی‌ریزی کردند، به ویژه آنکه کتب اصولی اهل سنت آمیخته به مبانی کلامی و تطبیقات فراوان روایی، فقهی بر اساس مبانی‌شان بود. آخرین و مهمترین کتاب ایشان "تهذیب الوصول إلی علم الأصول" بوده که تا قبل معالم الأصول محور تدریس بوده،[26] و شروح زیادی از جمله توسط شهید اول بر آن نوشته شده است.[27]

کتاب "تمهید القواعد" شهید ثانی متوفی 966هر چند دوره اصول متعارف نبود اما با تطبیق قواعد اصولی بر فقه طرحی نو بین کتب اصولی شیعه در انداختند که بی‌نظیر بود و مورد توجه عالمان شیعه قرار داشته و هر چند جزء دروس اصلی حوزه‌ها نبوده اما شروح متعددی بر آن نگاشته شد.[28]

از کتاب "معالم الدین و ملاذ المجتهدین" تنها پسر شهید ثانی، شیخ حسن متوفی 1011 می‌توان به عنوان نقطه عطفی در کتب درسی حوزه‌های شیعی یاد کرد که تا دوران معاصر محوریت ورود به مباحث اصولی را داشته[29] و شروح متعددی بر آن نوشته شده است.

پس از آن کتاب "قوانین المحکمة فی الأصول الفقهیة" مرحوم میرزای قمی متوفی1231 کتاب درسی حوزه‌های علمیه شد.[30]

سپس کتاب "الفصول الغرویة فی الأصول الفقهیة" از مرحوم محمد حسین بن عبدالرحیم اصفهانی حائری متوفی 1257 به جهت نقد مطالب قوانین الأصول مورد توجه حوزه‌ها قرار گرفت[31] که به نظر می‌رسد بیشتر در مرحله نهایی تدریس که امروزه به دوره خارج یاد می‌شود مورد استفاده قرار می‌گرفته است.

قبل از انتشار "فرائد الأصول" مرحوم شیخ أعظم انصاری متوفی 1281 معالم برای مبتدی و بعد قوانین برای سطح بالاتر تدریس می‌شد،[32] اما با انتشار کتاب رسائل شیخ انصاری که مباحث خارج ایشان بود جلد دوم کتاب قوانین یعنی مباحث عقلی، کنار گذاشه شد و در مباحث الفاظ جلد اول قوانین الأصول و در مباحث عقلیه، رسائل شیخ مدار تدریس قرار گرفت.

با ورود "کفایة الأصول" محقق خراسانی متوفی1329 به عرصه مباحث اصولی کتاب جدیدی به کتب درسی اضافه شد. کتاب معالم برای مبتدی‌ها تدریس می‌شد، از طرفی ورود به کفایه بعد از معالم سنگین بود زیرا تفاوت سطع علمی معالم با کفایه زیاد است از طرفی قوانین و رسائل هم مکمل یکدیگر بودند لذا تعلیم و تعلّم متن کفایه به عنوان مقدمه ورود به بحث خارج جایگاه خود را تثبیت نمود.[33]

جزوه‌های درس اصول فقه مرحوم مظفر متوفی1383 در کلیة الفقه در نجف اشرف انتشار یافت و مورد استقبال قرار گرفت. حتی در ایران، مرحوم میلانی متوفی1354ش که هم‌کلاسی ایشان در درس مرحوم محقق اصفهانی بودند با استقبال از آن، و توصیه به آیة الله رضازاده حفظه الله برای شروع تدریس آن در مشهد، رونق بیشتری به کتاب اصول فقه مرحوم مظفر در ایران دادند و این کتاب که جامع بین مباحث الفاظ و مباحث عقلی در سطح متوسط بین معالم و کفایه بود به جایگاه شایسته‌ای دست یافت. اما به جهات مختلفی نتوانست کتاب رسائل شیخ اعظم را کنار بزند، از جمله اینکه مکاسب مرحوم شیخ کتاب درسی حوزه بوده و هست و آشنایی با مبانی اصولی شیخ و تطبیق در کتاب مکاسب قوت بیشتری به طلبه می‌دهد، همچنین بررسی و نقدهای متعدد محقق خراسانی در جلد دوم کفایه و سپس أعلام ثلاثه در دفاع یا نقد از مبانی شیخ و عظمت جایگاه علمی و معنوی شیخ انصاری و نکات دیگری سبب بقاء کتاب رسائل در سلسله دروس اصولی حوزه‌های علمیه شیعه شد.

آخرین مورد قابل ذکر هم کتاب حلقات شهید صدر متوفی 1400 با عنوان "دروس فی علم الأصول" است.


تطور کتب درسی فقهی

نسبت به کتب فقهی حساسیت خاصی بین قدمای اصحاب (تا زمان شیخ طوسی) وجود داشته که بر اساس اجتهاد متعارف بین فقهاء عامة، اجتهاد در احکام شرعی را مرادف با اجتهاد به رأی و مذموم می‌شمردند لذا مقید به نقل متن روایات در استفتائات بوده‌اند که مرحوم بروجردی از آن با عنوان اصول متلقاة (ذکر فتوا و احکام با استفاده از متن روایات) یاد می‌کنند. نمونه چنین کتبی کتاب "المقنع" و "الهدایة بالخیر" شیخ صدوق متوفی381 "المقنعة" شیخ مفید متوفی413، "الکافی فی الفقه" أبی الصلاح حلبی متوفی447، "المراسم العلویة و الأحکام النبویة فی الفقه الإمامی‌" سلار متوفی448 و "المهذب" ابن براج متوفی481 نام برد. مرحوم بروجردی آخرین کتاب بین قدمای اصحاب در این سبک را کتاب "النهایة فی مجرد الفقه و الفتاوى‌" شیخ طوسی متوفی460 می­دانند[34] چرا که مرحوم شیخ طوسی بعد از "نهایة" در کتاب "المبسوط فی فقه الإمامیة‌" خود شیوه­ای متفاوت را در پیش گرفتند که البته بنیان آن را مرحوم ابن أبی عقیل نهاده بود. شیخ طوسی در مقدمه "مبسوط" نسبت به شیوه نگارش "نهایة" می­فرمایند:

کنت عملت على قدیم الوقت کتاب النهایة، و ذکرت جمیع ما رواه أصحابنا فی مصنفاتهم و أصولها من المسائل و فرقوه فی کتبهم، و رتبته ترتیب الفقه و جمعت من النظائر، و رتبت فیه الکتب على ما رتبت للعلة التی بینتها هناک، و لم أتعرض للتفریع على المسائل و لا لتعقید الأبواب و ترتیب المسائل و تعلیقها و الجمع بین نظائرها بل أوردت جمیع ذلک أو أکثره بالألفاظ المنقولة حتى لا یستوحشوا من ذلک.[35]

همچنین در علت نگارش کتاب مبسوط، می­فرمایند:

و هذا الکتاب إذا سهل الله تعالى إتمامه یکون کتابا لا نظیر له لا فی کتب أصحابنا و لا فی کتب المخالفین لأنی إلى الآن ما عرفت لأحد من الفقهاء کتابا واحدا یشتمل على الأصول و الفروع مستوفى مذهبنا بل کتبهم و إن کانت کثیرة فلیس تشتمل علیهما کتاب واحد، و أما أصحابنا فلیس لهم فی هذا المعنى ما یشار إلیه بل لهم مختصرات.[36]

لذا تا زمان محقق حلی متوفی676 کتب درسی متداول در حوزه‌های علمیه شیعی کتب شیخ طوسی بوده است چنانکه در أعیان الشیعة می‌فرماید: لما ألف المحقق الحلی شرائع الإسلام استعاضوا به عن مؤلفات شیخ الطائفة و أصبح من کتبهم الدراسیة، بعد أن کان کتاب النهایة هو المحور و کان بحثهم و تدریسهم و شروحهم غالبا منه.[37]

صاحب الذریعة در مورد "شرایع الإسلام" می‌فرماید: وقد ولع به الأصحاب من لدن عصر مؤلفه إلى الآن ، ولا یزال من الکتب الدراسیة فی عواصم العلم الشیعیة ، وقد اعتمد علیه الفقهاء خلال هذه القرون العدیدة فجعلوا أبحاثهم وتدریساتهم فیه.[38] همچنین کتاب مختصر النافع ایشان تدریس میشده است.

پس از آن نوبت می‌رسد به کتب علامه حلی متوفی726 که تألیفات ایشان برای سطوح مختلف فقهی مورد استفاده درسی قرار میگرفته است. مانند کتاب تبصرة المتعلمین که گفته شده: هی من الکتب الدراسیة فی مبادئ الفقه.[39] و کتاب "قواعد الأحکام".

تا می‌رسد به زمان شهید اول 786 و کتاب "اللمعه الدمشقیة" که کتاب درسی آن دوره بوده است.

شهید ثانی متوفی966 دو کتاب لمعه و شرایع که مورد توجه حوزه‌های درسی شیعی بود را شرح کردند و شرح ایشان بر لمعه با عنوان "الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیة" کتاب درسی حوزه شد.[40] تعداد کثیری از علما از جمله صاحب حدائق الروضه البهیه را درس گرفته اند.[41]

در آخرین مرحله هم کتاب مکاسب شیخ أعظم انصاری متوفی1281 قرار دارد.

البته در این بین کتابهای دیگر یا بعض مجلدات از کتبی مانند "مصباح الفقیه" حاج آقا رضا همدانی متوفی 1322 هم به صورت جزئی در بعض موارد به عنوان کتاب درسی مورد تعلیم قرار گرفته است.

قائمه کتب درسی فقهی اصولی به ترتیب زمان تألیف

کتب اصولی

کتب فقهی

الذریعة

العدة

غنیة النزوع

معارج الأصول

تهذیب الوصول

معالم

قوانین

رسائل

کفایه

اصول فقه

حلقات

مسائل متلقاة که آخرین آنها نهایه شیخ طوسی است.

مختصر النافع

شرایع الإسلام

تبصرة المتعلمین

قواعد الأحکام

لمعه

روضه

مکاسب

 

نتیجه:

نیاز به متون جدید با استاندارهای روز قابل انکار نیست اما در همین وضعیت موجود هم که بزرگانی همچون مرحوم مظفر و شهید صدر در مقام نظریه و عمل طرح نو ارائه دادند، کتابهای ایندو و همچنین رسائل، مکاسب و کفایه قابل استفاده است. سه کتاب اخیر که کاملا با توجه و اشراف نسبت به پیشینه فقهی اصولی شیعه نگاشته شده است. کتاب اصول فقه هم به اندازه لازم برای مبتدی، به مبانی و کتب پیش از خود اشاره دارد. اما مهم مهارت استاد است که با منهج صحیح در تدریس، ضعف‌های اندک پنج کتاب ذکر شده را چه در بُعد توجه به مبانی پیشینیان و چه در بُعد استانداردهای آموزشی، جبران نماید.                95.09.30



[1] . جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام، ج‌12، ص: 264‌.

[2]. رجال نجاشی، ص433.

[3]. الفهرست، ص266.

[4]. الفهرست، ص49.

[5]. رجال نجاشی، ص63.

[6]. رجال نجاشی، ص387.

[7]. العدة فی أصول الفقه، ج1، ص3: قد سألتم أیّدکم الله إملاء مختصر فی أصول الفقه ، یحیط بجمیع أبوابه على وجه الاختصار والإیجاز، على ما تقتضیه مذاهبنا ، وتوجبه أصولنا ، فانّ من صنّف فی هذا الباب سلک کلّ قوم منهم المسالک التی اقتضاها أصولهم ، ولم یصنف أحد من أصحابنا فی هذا المعنى ، إلا ما ذکره شیخنا أبو عبد الله رحمه الله فی المختصر الَّذی له فی أصول الفقه ولم یستقصیه ، وشذَّ منه أشیاء یحتاج إلى استدراکها ، وتحریرات غیر ما حرَّرها.

[8]. کنزالفوائد، ج2، ص15، انتشارات دار الذخائر، قم، ایران.

[9]. الذریعة، ج1، ص2.

[10]. الذریعة، ج1، ص5.

[11]. الذریعة، ج1، ص6.

[12]. مرحوم آقا بزرگ طهرانی می‌فرمایند: وقد کانت متناولة للعلماء من لدن تألیف الکتاب. الذریعة، ج10، ص26.

[13]. الذریعة ج13، ص278.

[14]. الذریعة ج10، ص26.

[15]. الذریعة، ج4، ص427.

[16]. الذریعة، ج13، ص277.

[17]. أعیان الشیعة، ج5، ص404.

[18]. به نقل از کتاب نگاهی به تحول علم اصول، أبو القاسم گرجی، ص26.

[19]. صورة إجازة الشیخ معین الدین سالم بن بدران بن علی المازنی المصری المعروف بالشیخ معین الدین المصری للخواجه نصیر الدین رضی الله عنه أقول : وجدت فی نسخة من کتاب غنیة النزوع وکان تاریخ کتابتها سنة أربع عشرة وستمائة وکان علیه خط المحقق الطوسی نصیر الملة والدین قدس الله روحه وکان علیها إجازة شیخه له وهذه صورتها : قرء على جمیع الجزء الثالث من کتاب غنیة النزوع إلى علم الأصول والفروع من أوله إلى آخره قراءة تفهم وتبین وتأمل ، مستبحث عن غوامضه ، عالم بفنون جوامعه ، وأکثر الجزء الثانی من هذا الکتاب ، وهو الکلام فی أصول الفقه ، الامام الاجل العالم الأفضل الأکمل البارع المتقن المحقق ، نصیر الملة والدین ، وجیه الاسلام والمسلمین سند الأئمة والأفاضل مفخر العلماء والأکابر محمد بن محمد بن الحسن الطوسی. بحار الأنوار ج 104 ص 31.

[20]. در صورة اجازه کبیره شهید ثانی: قال الشیخ نجیب الدین بن سعید : أخبرنی السید محیی الدین. بحار الأنوار، ج106، ص24.

[21]. مرحوم آقا بزرگ طهرانی می‌فرمایند مؤلف کتاب در اصل مجهول است اما احتمال دارد نویسنده آن مرحوم عماد الدین طبری آملی باشد. الذریعة، ج21، ص211. این کتاب در سال 1339 به کوشش مرحوم محمد تقی دانش پژوه توسط انتشارات دانشگاه تهران چاپ شده است. نسخه‌های آن در کتابخانه‌های مختلف از جمله کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام آیة الله سیستانی در قم موجود است.

[22]. خلاصة الأقوال، ص111.

[23]. الذریعة، ج13، ص375.

[24]. خلاصة الأقوال، ص111.

[25]. مرحوم آقا بزرگ تهرانی چندین حاشیه و شرح را بر آن می‌شمارند. الذریعة، ج24، ص426 و ج14، ص69

[26]. اعیان الشیعه: ج5 ص 396: فألف من المطولات النهایة فی مجلدین کبیرین ومن المتوسطات التهذیب کان علیه مدار التدریس قبل المعالم.

[27]. الذریعة، ج4، ص512.

[28]. الذریعة، ج6، ص49.

[29]. الذریعة، ج14، ص70: واستقل هو بالتدوین والتدریس ، ویعبر عنه بمعالم الأصول. أعیان الشیعة، ج1، ص138: ثم صارت المعالم المعول فی التدریس

[30]. أعیان الشعیة، ج1، ص138: صار علیها وعلى المعالم المعول فی التدریس وکتب علیها عدة حواش مدونة

[31]. الذریعة، ج16، ص242: وهو کتاب ، متداول بین الطلبة ، وکان الحاج مولى هادی الطهرانی تلمیذ صاحب ( الفصول ) ماهرا فی تدریسه لقنه منه جم قفیر

[32]. اعیان الشیعة، ج1، ص138: صار علیه المعول فی التدریس مع المعالم والقوانین.

الذریعة، ج6، ص152: وقد طبع فی حیاة المؤلف وکان التدریس والبحث والنظر فیه من عصر المؤلف إلى زمن تألیف الکفایة ، قرب سبعین سنة فعلقت علیه حواش کثیرة.

الذریعة، ج16، ص132: أسس فی هذه المباحث تأسیسا نسخ به الأصول الکربلائیة فصارت کسراب بقیعة ، ونسج على منواله المتأخرون حتى صار الفخر فی فهم مراده ، وکتب کل شرحا أو حاشیة علیه ، بقدر ما غمر فیه فکره ودرى

[33]. الذریعة، ج6، ص186.

[34] . مقدمه المهذب (ابن براج) از آیة الله سبحانی ج1 ص23.

[35] . المبسوط فی فقه الإمامیة، ج‌1، ص2‌.

[36] . المبسوط فی فقه الإمامیة، ج1، ص3.

[37]. أعیان الشیعة، ج 9، ص 160.

[38]. الذریعة ج13، ص47.

[39]. الذریعة، ج13، ص133.

[40]. الذریعه، ج13، ص292: هو من الکتب الدراسیة فی معاهد العلم الشیعیة.

[41]. اعیان الشیعه، ج10، ص11.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی