تنبیهات معاطات/ تنبیه هفتم: معاطات بعد تلف بیع است نه معاوضه مستقل
جلسه 26 (چهارشنبه، 99.08.21) بسمه تعالی
الأمر السابع: أنّ الشهید ...، ص103
تنبیه هفتم: معاطاة بعد تلف بیع است نه معاوضه مستقل
در تنبیه اول مرحوم شیخ فرمودند به نظر ما معاطات حقیقتا بیع است. در این تنبیه موضوع بحث این است که بنابر نظر کسانی که معاطات را بیع نمیدانند بلکه صرفا اباحه در مقابل اباحه میدانند آیا معاطاة بعد از لزوم و تحقق یکی از ملزمات، بیع هست و احکام بیع بر آن جاری است یا خیر؟
در این تنبیه دو مطلب بیان میکنند، یکی بیان کلامی از مرحوم شهید ثانی و دیگری ارائه نظریه خودشان.
مطلب اول: بیان کلامی از شهید ثانی
مرحوم شهید ثانی میفرمایند در اینکه معاطاة بعد از لزوم بیع است یا نه دو احتمال است:
احتمال اول: معاطاة بعد از لزوم (تحقق یکی از ملزِمات مثل تلف عوضین)، بیع است.
دلیل: عناوین معاملات موجود در شریعت، محصور و معلوم است و معاطات هیچ یک از آنها نیست، و دلیلی نداریم که معاطات معاوضه مستقلی باشد، پس باید یکی از اقسام معاملات موجود در شریعت باشد و عنوانی که بر معاطات بعد از لزوم صادق است همان بیع (تملیک عینٍ بمالٍ) است.
احتمال دوم: معاطات بعد از لزوم و تلف عوضین، بیع نیست بلکه معاوضه مستقل است.
دلیل: معاطات از لحظه تحققش تا قبل از تلف عوضین و لزومش، بیع نبود چگونه میشود بعد تلف عوضین تبدیل به بیع شود.
به عبارت دیگر معاطاتی که به اجماع فقهاء صرفا مفید اباحه تصرف است و لحظه ایجاد و وجودش بیع نبوده چگونه با معدوم شدن اباحه تصرف و لازم شدن آن به خاطر تلف عوضین، بیع شود؟
مرحوم شهید ثانی قبل از بیان نظریه خودشان به دو سؤال پاسخ میدهند؟
سؤال اول: اینکه معاطات بعد از تلف معاوضه مستقل باشد یا بیع باشد چه ثمرهای دارد؟
جواب: اگر بیع باشد طبیعتا احکام، امتیازات و مختصات بیع مانند خیار حیوان در آن جاری خواهد بود. البته طبق بعض مبانی خیار حیوان زمانی وجود دارد که ثمن تلف شده باشد نه حیوان زیرا اگر حیوان تلف شده باشد دیگر خیار حیوان وجود نخواهد داشت.
سؤال دوم: میدانیم خیار حیوان سه روز است حال اگر خیار حیوان در معاطاتِ بعد از لزوم، جاری است، آغاز این سه روز، چه زمانی است؟
جواب: میفرمایند کلٌ محتملٌ. یعنی دو احتمال دارد:
احتمال اول: سه روز خیار حیوان را از ابتدای تحقق معاطات محاسبه کنیم.
اشکال: به این احتمال اشکال میشود معاطات از حین تحقق، بیع نبود که از لحظه بیع، خیار حیوان در آن تصویر شود.
احتمال دوم: سه روز خیار حیوان را از لحظه تحقق ملزِم معاطات مثل تلف عوضین، محاسبه میکنیم.
اشکال: ملزِمات معاطات (مثل تلف عوضین) که یک معاوضه مستقل یا بیع نیستند که با تحققشان احکام و مختصات بیع مثل خیار حیوان محقق شود.
جواب: مرحوم شهید ثانی پاسخ میدهند که تحقق بیع با معاطات، دو رکن دارد: 1. جابجا شدن عوضین. 2. تلف عوضین. هر کدام از این دو، جزء العلة هستند برای تحقق بیع، وقتی هر دو محقق شدند بیع و معاوضه محقق شده لذا احکام بیع جاری خواهد بود.
سپس شهید ثانی نظریه خودشان را بیان میفرمایند که معاطاة بعد از تلف احکام بیع را ندارد چون بیع نیست. خیار حیوان و خیار مجلس هم وجود ندارد. البته خیاراتی مانند خیار غبن و عیب که در هر معاوضهای وجود دارد و مختص بیع نیست، در معاطات هم جاری است.
و الظاهر أنّ هذا تفریع ...، ص103، سآخر
مرحوم شیخ انصاری میفرمایند این مطالب شهید ثانی بنابر قائلین به مبنای اباحه تصرف در معاطاة جاری میشود و الا قائلین به ملکیت جائز بدون شک معاطاة را بعد از تلف لازم میدانند و احکام بیع را بر آن مترتب مینمایند. الا خیاراتی که طبق أدله، مخصوص به بیع عقدی (دارای لفظ ایجاب و قبول) لازم است که طبیعتا اگر خیاری مثل خیار شرط در آن مطرح نشود خود بخود لازم خواهد بود.
و کیف کان فالأقوی ... ص 104، س8
مطلب دوم: نظریه مرحوم شیخ انصاری
به نظر مرحوم شیخ انصاری معاطات از لحظه تحقق، حقیقتا بیع و مفید لزوم است، همچنین کسانی که معاطات را مفید ملکیت جائز میدانند طبیعتا از لحظه تحقق، بیع است و بعد از تلف هم لازم خواهد بود. حتی کسانی که معاطات را صرفا مفید اباحه تصرف میدانند باز هم باید بگویند معاطات عرفا بیع است که شارع فقط زمانی آن را امضاء و تأیید میکند که حداقل یکی از عوضین تلف شود و در این صورت بیع است و احکام بیع هم در آن جاری است مگر احکامی که دلیلشان دلالت کند بر اینکه باید از ابتدای تحقق، بیع باشند نه اینکه بعد از تلف بیع بر آنها صدق کند.
در پایان میفرمایند: از مطالب شهید اول به دست میآید که ایشان معاطاة را قبل از لزوم مفید اباحه تصرف میدانند و با این وجود معتقدند بعد از لزوم همچنان اباحه تصرف باقی است و ملکیت حادث نمیشود، کلام ایشان را باید حمل نمود بر اباحه لازمه، که اصطلاح جدیدی در بحث خواهد بود و به همین جهت است که ایشان معاطات را یک معاوضه مستقل به حساب میآورند.
فافهم
چه بسا اشاره به این است که بین اباحه (مطلقه) که قبل از تلف است و اباحه لازمه که شهید اول مدعی هستند بعد از تلف میآید چه تفاوتی وجود دارد غیر از اینکه بعد از تلف ملکّیت محقق میشود؟ پس دیگر نیازی هم نیست که معاطات را معاوضه مستقل و غیر از بیع بدانیم بلکه همان بیع عرفی است که بعد از تلف، مورد تأیید و امضاء شارع هم قرار میگیرد. *
خلاصه نظریه مرحوم شیخ انصاری: معاطاة بعد از لزوم بیع است و تمام احکام و مختصات بیع در آن جاری است مگر این که دلیل شرعی دلالت کند حکم خاصی صرفا مربوط به عقد لفظی دارای ایجاب و قبول است.
تحقیق:
* مرحوم مظفر در حاشیة المکاسب، ج1، ص56 میفرمایند: لعله أشار إلى غرابة الإباحة اللازمة.
توجه به یک روایت اخلاقی عبادی
مرحوم شیخ صدوق در علل الشرایع، ج2، ص364، باب علة صلاة اللیل نقل میفرمایند: عَنْ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ اَلنَّوْفَلِیِّ قَالَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ: إِنَّ اَلْعَبْدَ لَیَقُومُ فِی اَللَّیْلِ فَیَمِیلُ بِهِ اَلنُّعَاسُ یَمِیناً وَ شِمَالاً وَ قَدْ وَقَعَ ذَقَنُهُ عَلَى صَدْرِهِ فَیَأْمُرُ اَللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى أَبْوَابَ اَلسَّمَاءِ فَتُفَتَّحُ ثُمَّ یَقُولُ لِمَلاَئِکَتِهِ اُنْظُرُوا إِلَى عَبْدِی مَا یُصِیبُهُ فِی اَلتَّقَرُّبِ إِلَیَّ بِمَا لَمْ أَفْرِضْ عَلَیْهِ رَاجِیاً مِنِّی لِثَلاَثِ خِصَالٍ:
ذَنْبٍ أَغْفِرُهُ أَوْ تَوْبَةٍ أُجَدِّدُهَا أَوْ رِزْقٍ أَزِیدُهُ فِیهِ،
أُشْهِدُکُمْ مَلاَئِکَتِی أَنِّی قَدْ جَمَعْتُهُنَّ لَهُ.
(امام صادق علیه السلام) فرمودند: به درستی که گاهی بنده هنگام شب بیدار میشود، درحالی که از کم خوابی به چپ و راست خم میشود و یا سرش خم شده و چانه اش به سینه میچسبد، پس در این هنگام، خدای تعالی امر میکند، تا درهای آسمان باز شود، سپس به ملائکه میفرماید: به بنده من نگاه کنید، با آن که عبادت شبانه را بر او واجب ننموده ام، ولی به خاطر تقرب به من، خود را به چه زحمتی انداخته است و یکی از این سه خواسته را از من میخواهد:
یا گناه او را بیامرزم و یا توبه دوباره او را بپذیرم و یا آن که روزی بیشتری میخواهد.
ای ملائکهام! شما شاهد باشید، هر سه خواسته را به او دادم.