چکیده مباحث تنبیهات معاطات
چکیده مباحث تنبیهات هشتگانه معاطات
به دوستان توصیه میکنم مطالب را خلاصه برداری کنند و در اینجا صرفا به چکیدهای از مباحث اشاره میکنم:
تنبیه اول: معاطات و شرائط آن
معاطات حقیقتا بیع است و عرف آن را مفید انتقال ملکیت میداند و شارع هم بر منوال عرف حکم نموده است بنابراین معاطات مشروط به شرائط بیع خواهد بود و حرمت ربا در آن هم جاری است و احکام همه خیارات هم در آن وجود دارد.
تنبیه دوم: اقسام معاطات بر اساس کیفیت إعطاء
در معاطاة تحقق إعطاء لازم است چه با تعاطی و إعطاء طرفینی و چه با إعطاء از یک طرف.
تنبیه سوم: تشخیص بایع از مشتری در معاطات
برای تشخیص بایع از مشتری در معاطات، اگر یک طرف پول بدهد یا بگوید پول ندارم به جای پول کالا میدهم، اینجا روشن است که کسی پول یا به جای آن کالا میدهد مشتری است و اگر هر دو کالا دادند و هیچکدام قصدشان این نبود که به جای پول کالا میدهند میگوییم کسی که اول إعطاء میکند بایع است و کسی که اول أخذ میکند سپس إعطاء میکند مشتری است.
تنبیه چهارم: اقسام معاطات از جهت قصد متعاطیین
به نظر مرحوم شیخ انصاری معاطات چهار قسم داشت:
قسم اول: قصد هر دو طرف تملیک مال در مقابل مال دیگری است (إنشاء تملیک عین بمالٍ).
قسم دوم: هر کدام قصد به دست آوردن مال طرف مقابل را دارد، میگوید کالایت را به من تملیک کن تا پولم را به تو تملیک کنم.
قسم سوم: قصد اباحه تصرف در مقابل تملیک.
قسم چهارم: هر دو طرف قصد اباحه تصرف دارند.
در قسم اول هیچ اشکال و خدشهای نیست و قصد تملیک وجود دارد مانعی هم ندارد و در قسم دوم هم که شبههای مطرح شد و نهایتا با طرح احتمالاتی صحت آن را پذیرفتند اما در قسم سوم و چهارم اشکالاتی داشتند و میتوان گفت در انتها صحت این دو قسم را نپذیرفتند اما اگر اشکالاتش پاسخ داده شود میتواند یک معاوضه مستقل و از هر دو طرف مفید لزوم باشد به دلیل المؤمنون عند شروطهم.
تنبیه پنجم: جریان معاطات در غیر بیع
اصل در تمام معاملات این است که میتوان به صورت معاطاتی و بدون لفظ آنها را منعقد نمود الا مواردی که به اجماع فقهاء نیاز به لفظ داشته باشد. در رهن اجماع داشتیم که باید با لفظ و صیغه خاص باشد. در وقف هم چنین اجماعی داریم که باید با لفظ و صیغه خاص محقق شود لذا صرفا با تحویل دادن مال موقوفه به موقوف علیهم، وقف محقق نمیشود. بلکه به اجماع فقهاء وقف یک عقد لازم از طرفین است بنابراین نیاز به لفظ و صیغه خواهد داشت.
تنبیه ششم: ملزمات معاطات
مرحوم شیخ انصاری معاطات را مفید ملکیّت لازم میدانند لذ این تنبیه را بنابر مبنای فقهائی مطرح فرمودند که مانند مشهور قائل به إباحه تصرف در معاطات هستند یا مانند مرحوم محقق ثانی قائل به ملکیت جائز هستند. ملزمات هشتگانه عبارت بودند از: 1: تلف عینین. 2: تلف یکی از دو عین یا قسمتی از یکی. 3: یکی از عوضین دین باشد. 4: نقل عوضین یا یک عوض به عقد لازم. 5: ناقل به عقد جائز. 6: امتزاج یک یا هر دو عین. 7: تصرف مغیِّر صورت. 8: موت یکی از متعاطیین. ملزِم بودن هشت مورد مذکور را طبق هر دو مبنای اباحه تصرف و ملکیّت جائز پذیرفتند لکن ملزِمیّت ملزم دوم را طبق مبنای اباحه تصرف نپذیرفتند.
تنبیه هفتم: معاطاة بعد تلف بیع است نه معاوضه مستقل
معاطاة بعد از لزوم بیع است و تمام احکام و مختصات بیع در آن جاری است مگر این که دلیل شرعی دلالت کند حکم خاصی صرفا مربوط به عقد لفظی دارای ایجاب و قبول است.
تنبیه هشتم: عقد فاقد شرائط معاطاة است یا نه؟
فرمودند تقابض بعد عقد فاقد شرائط یا همان عقد فاسد، سه صورت دارد که هیچکدام را نمیتوان منطبق بر معاطات دانست:
صورت اول: تقابض مذکور، ناشی از رضایت به معامله نبوده بلکه ناشی از توهم صحت عقد بوده که خود را مجبور به جابجایی میدانستهاند.
صورت دوم: تقابض مذکور، با رضایت به معامله بوده اما منشأ رضایت وجاهت و اعتبار شرعی ندارد زیرا مثلا تشریع است.
صورت سوم: بدون توجه به فساد عقد و تقابض ناشی از آن، کاملا راضی به انتقال ملکیت هستند، این صورت زمانی منطبق بر معاطات میشود که رضایت باطنی و صرف وصول (نه تقابض) عوضین را کافی بدانیم لکن طبق مبنای ملکیت در معاطات صحیح نخواهد بود.